تبیان، دستیار زندگی
خدمات فرزندان علامه غفران مآب به تشیع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش علمای ایرانی در ترویج شیعه در هند(2)
مسجد
خدمات فرزندان علامه غفران مآب به تشیع

فرزندان علامه غفران مآب به نامهای سیّد محمّد (1199-1284ق)، سیّد علی (م 1259ق)، سیّد حسن (1205-1260ق) و سیّد حسین (1211-1273ق) از فقهای محقّق بودند و خدمات ارزنده ای برای ترویج تشیع در شبه قاره هند انجام دادند.

سیّد محمّد فرزند ارشد علامه غفران مآب در قلمرو اوده به عنوان سلطان العلماء شهرت یافت. وی در 19 سالگی به درجه اجتهاد رسید و مانند پدرش محقق بزرگواری بود و در سه زبان فارسی، اردو و عربی تألیفات متعددی در فقه، حدیث و کلام از خود به جای گذاشت.

وی فقیهی مبارز بود و در مقابل اعمال بدعت آمیز سلطان نصیرالدین1243-1253ق ایستادگی نمود و سلطان را از انجام کارهایش بازداشت. سلطان نصیرالدین از سلطان العلماء خواست با صدور فتوا اعمال ضد دینی وی را تأیید نماید، ولی سلطان العلماء با خواسته وی مخالفت نمود و در پی آن سلطان فرمان به توپ بستن خانه سلطان العلماء را صادر کرد. تقاضای بزرگان اوده برای انصراف شاه از این عمل نتیجه نداد. فرمانده توپخانه سلطنت اوده پس از دریافت دستور به توپ بستن منزل سلطان العلماء، عرّاده های توپ را به سوی قصر سلطنتی و منزل سلطان العلماء هر دو نشانه گرفت. شاه فرمانده را احضار نمود و از وی خواست نشانه گرفتن قصر سلطنتی را توضیح دهد.

فرمانده توپخانه در جواب شاه گفت: برای من پذیرفته نیست که خانه شاه دین (سلطان العلماء علامه سیّد محمّد) خراب شود و خانه شاه دنیا باقی بماند؛ از این رو من آماده ام که دین و دنیای خود را خراب کنم!

شاه از پاسخ فرمانده توپخانه تحت تأثیر قرار گرفت و از تصمیم خود منصرف گردید.

در سال 1258ق  امجد علی شاه، بعد از فوت پدرش محمّد علی شاه سلطان اوده گردید و اعلان نمود که حکومت اوده را تحویل سلطان العلماء علامه سیّد محمّد می دهد؛ زیرا حاکم واقعی امام مهدی(عج) می باشد و در عصر غیبت آن حضرت، سلطان العلماء به عنوان فقیه برجسته نائب امام زمان(عج) و ولیّ و حاکم می باشد. سلطان العلماء نیز در حکمی امجدعلی شاه را به عنوان نائب خود منصوب کرد و بدین سان حکومت وی مشروعیت یافت.

در دوره زمامداری امجد علی شاه، سلطان محکمه قضایی با عنوان «مرافعة الشریعة» تأسیس نمود تا امور قضایی مطابق فقه و قوانین اسلامی حلّ و فصل گردد. سلطان العلماء، علمای برجسته شیعی و سنی را به عنوان قضات در سراسر قلمرو سلطنت منصوب نمود. وی همچنین زکاتِ اموال شاه را محاسبه، دریافت و در امور مختلف هزینه می کرد.

سلطان العلماء مرجع تقلید اکثریت مطلق شیعیان سراسر شبه قاره هند بود و شیعیان در این شبه قاره بزرگ مطابق فتوای وی عمل می کردند.

با کوششهای سلطان العلماء و برادر وی سیّد العلماء علامه سیّد حسین، سلاطین اوده کمکهای مالی را برای حوزه های علمیه در نجف، کربلا و مشهد ارسال نمودند و کارهای عمرانی برای بازسازی و توسعه بارگاه ائمه اطهار علیهم السلام در عراق انجام دادند.

از دیگر فرزندان علامه دلدار علی، سیّد علی، سیّد حسن، سیّد حسین و سیّد مهدی بودند که همه آنان از علما و فقهای برجسته عصر خود در شبه قاره هند به شمار می رفتند. سیّد علی بن دلدار علی اولین تفسیر شیعی از قرآن مجید را به زبان اردو با عنوان توضیح المجید در هشت مجلّد تألیف نمود. وی از واعظان برجسته بود و در سفر زیارت عتبات عالیات در روز 18 رمضان 1259ق در شهر کربلا درگذشت. علامه سیّد کلب حسین فرزند وی می باشد.

سیّد حسن بن دلدار نیز از علمای فاضل بود و اولین کتاب علم کلام شیعی در زبان اردو را با عنوان باقیات الصالحات تألیف نمود. وی در روز 11 شوال 1260ق در شهر لکهنو درگذشت. مولوی سیّد حسن مُسنّا از علمای معروف شیعه در هند از فرزندان وی می باشد.

چهارمین فرزند علامه دلدار علی به نام سیّد مهدی در 23 سالگی و در حیات پدرش در سال 1231ق درگذشت.

سیّد حسین پنجمین و آخرین پسر علامه دلدار علی بود که مانند پدر و برادر بزرگ خود سلطان العلماء فقیهی برجسته به شمار می رفت و در شبه قاره هند به عنوان سیّد العلماء شهرت یافت. سیّد حسین در روز 14 ربیع الثانی 1211ق در لکهنو متولد شد و در هفده سالگی به درجه اجتهاد رسید. وی بیست عنوان کتاب در فقه، ادعیه، کلام، فلسفه، اخلاق، تفسیر قرآن، مقتل امام حسین علیه السلام ، فلسفه غیبت امام زمان(عج) و ردّ مکتب شیخیه تألیف نمود. سیّد حسین مسئول گردآوری و تقسیم زکات در سراسر سلطنت اوده شد. وی شخصا زکاتِ اموال سلطان و امرای اوده را محاسبه و دریافت می نمود و مطابق قوانین شرعی آن را میان مستحقان آن تقسیم می کرد. وی به دیدار فقرا و بیماران می رفت و به آنها کمک مالی می کرد.

سیّد حسین انسانی بسیار زاهد بود و بیشتر روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت می پرداخت. وی در 17 صفر 1273ق درگذشت و در حیاط حسینیه حضرت غفران مآب شهر لکهنو به خاک سپرده شد.

مبارزه با استعمار انگلیس

در دوران حکومت واجد علی شاه 1264-1273ق  با کوششهای سلطان العلماء کمک مالی فراوانی به حرمین شریفین و مراقد ائمه اطهار علیهم السلام در شهرهای مقدس نجف، کربلا و مشهد ارسال گردید. علاوه بر این به مراکز دینی مانند مساجد، حسینیه ها و حوزه های علمیه در قلمرو اوده هم کمکهای مالی زیادی عطا گردید. سلطان العلماء به عنوان حاکم شرع سلطنت اوده تمامی مسائل پیچیده سیاسی، اجتماعی و قضایی را با فتاوای خود حل می نمود. در یک مورد وی به سود یک تاجر و علیه امجد علی شاه حکم صادر کرد و مطابق آن مبلغ هفتصد هزار روپیه به تاجر توسط سلطان اوده پرداخت گردید.

در سال 1273ق آخرین سلطان اوده از سوی ارتش انگلیس برکنار گردید. ارتش انگلیس با اشغال نظامی شهر لکهنو واجد علی شاه را دستگیر و وی را با اعضای خانواده اش به شهر کلکته، مقر حکومتی کمپانی هند شرقی بریتانیا تبعید نمود. سلطان العلماء علیه اشغال نظامی لکهنو فتوا صادر نمود که مسلمانان باید از خود دفاع نمایند و «بر حکام عصر طبق حکم شرع، دفع شرّ کفّار از اهل ایمان و اسلام و اجرای حدود بر محاربین مشرک و قصاص خون مسلمانان واجب است».

این فتوای تاریخی سلطان العلماء آغازگر «اولین جنگ آزادی» در سال 1857م علیه ارتش اشغالگر انگلیس شد. در روز 30 ژوئن ارتش مدرن و مجهز انگلستان در محل چنهت در نزدیکی شهر لکهنو به دست مردم این شهر تار و مار شد و روز بعد شهر لکهنو هم از اشغال نظامی انگلستان آزاد گردید و نزدیک به یک سال مردم لکهنو حملات مکرر ارتش انگلیس را دفع کردند. در این مقاومت تاریخی، علمای شیعه لکهنو مستقیما شرکت داشتند.

ارتش انگلستان با بهره گیری از سربازانی تازه نفس و تجهیزاتی پیشرفته در ماه ژوئن 1858م عملیات گسترده اشغال مجدد شهر لکهنو را آغاز کرد و در روز 19 ژوئن 1858م شهر لکهنو دوباره توسط ارتش انگلیس اشغال گردید. در پی آن تعدادی از مراکز دینی مانند مساجد، حسینیه ها، حوزه های علمیه و کتابخانه ها توسط اشغالگران ویران و حسینیه عظیم آصفیه لکهنو به محل استقرار سربازان انگلیس تبدیل شد.

ارتش اشغالگر انگلیس همچنین خانه های فرزندان و اعضای خانواده علامه دلدار علی را در لکهنو ویران کرده، با احداث خیابانی در آن محل، آن را به نام ملکه انگلستان ویکتوریا نامگذاری نمودند. پس از این واقعه، شماری از علمای برجسته از این خانواده به اجبار لکهنو را ترک کرده، به عراق عزیمت نمودند و در شهر مقدس کربلا ماندگار شدند. با این حال، سلطان العلماء در لکهنو ماند و کوشید از آثار دینی شیعیان حفاظت نماید. سلطان العلماء در 22 ربیع الاول 1284ق / 24 ژوئیه 1867م در لکهنو درگذشت و در جوار پدرش در حیاط حسینیه غفران مآب به خاک سپرده شد.

خدمات خانواده کنتوری

تعداد زیادی از سادات مقیم خراسان، به ویژه از نیشابور و سبزوار در زمان حمله هولاکو به خراسان 654-663ق  آن دیار را ترک گفته، به هند مهاجرت نمودند. در دوران حکومت محمّد بن تغلق 725-752ق سیّد شرف الدین ابوطالب موسی معروف به سیّد اشرف ابوطالب همراه برادرش سیّد محمّد به سوی دهلی حرکت کردند و از سوی سلطان محل کنتور واقع در بهرایچ شرق لکهنو عنوان «مدد معاش» به وی عطا گردید و آنها این منطقه را که جولانگاه راهزنان شده بود پاکسازی کردند.

مفتی سیّد محمّد قلی موسوی نیشابوری کنتوری (متولد 5 ذوالقعده 1188ق) از احفاد سیّد اشرف ابوطالب، از شاگردان برجسته علامه سیّد دلدار سبزواری غفران مآب و متکلم معروف شیعی هندی است. وی در سال 1253ق به عنوان صدر الصدور سلطنت اوده منصوب گردید. وی درباره فقه مذاهب چهارگانه و منابع حدیثی اهل سنت مطالعات دقیقی انجام داد.


منبع:مجله مشکوة، شماره 87، ضابط، حیدر رضا       تنظیم مجید نقدی گروه حوزه علمیه