تبیان، دستیار زندگی
سید مهدی اندرزگو فرزند ارشد شهید مبارز سید علی اندرزگو زندگی سراسر مبارزه پدر را چنین بیان می کند :
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیخ سید اندرزگوی تهرانی

گفتگویی با سید مهدی اندرزگو فرزند ارشد شهید اندرزگو

 انجام تحقیقات میدانی و كتابخانه ای ، زندگی نامه «شهید اندرزگو» فیلم

سید مهدی اندرزگو فرزند ارشد شهید مبارز سید علی اندرزگو زندگی سراسر مبارزه پدر را چنین بیان می کند :

سید علی اندرزگو با بیش از 14 سال مبارزه نظامی و فرهنگی مدال سرافرازی را از میان خیل مبارزان ربود. وی روایت حماسه مردی است که هم مجاهد بود، هم مهاجر. رد پای او گاه در پاکستان و افغانستان دیده شد و گاه در لبنان و عراق، ساعتی در حوزه های تهران و قم و مشهد و وقتی در دشت های کویر سیستان و بلوچستان، او در مبارزه هیچ گاه در حصار مرز گرفتار نشد و هرگز در مرزبندی های ایدئولوژیک، بیراهه نرفت بلکه گم شدگان راه را نیز از دست خود فروختگان مبارزنما رهایی بخشید. مردم او را در لباس های مختلف دیدند ولی او از هیات یک مومن خارج نشد. گاه در لباس روحانی وقتی با عنوان پزشک و ... .

این مرد بقدری آزاده بود که حسرت یک لحظه اسارت را - علیرغم فراخوان 14 ساله سازمان اطلاعات و امنیت، شهربانی، ژاندارمری و کمیته مشترک به اصطلاح ضدخرابکاری - به دل محمدرضا شاه ایران گذاشت و در غربت یک غروب خونبار با رگبار بیش از بیست گلوله به افطاری خونین نشست.

سید علی اندرزگو در شامگاه هجدهم ماه مبارک رمضان مقارن با شهادت حضرت علی (ع) در دوره استبداد مطلق رضاخانی در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. پدرش سید اسدا... اندرزگو به علت ورشکستگی از وضع زندگی خوبی برخوردار نبود. سید اسدا... 7 فرزند، 4 پسر و 3 دختر داشت که سید علی آخرینشان بود. سید علی در سن کودکی در دبستان فرخی ثبت نام کرد و پس از طی دوران ابتدایی به علت فقر و برای کمک به معیشت خانواده، ترک تحصیل کرد و وارد بازار کار شد وی برای فراگیری دروس حوزوی به مسجد محل شتا فت، و در نزد استادانی چون آقایان بروجردی، میرزا علی اصغر هرندی به تلمذ پرداخت. و در این مدت جامع المقدمات، تحف العقول، نهج البلاغه، فقه و اصول و ... را فرا گرفت. پس از اعدام انقلابی حسن علی منصور، ابتدا به قم رفت و پس از مدتی راهی نجف اشرف شد و پس از بازگشت از عراق، مجددا درحوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شد. در این مدت از محضر آیت ا... مشکینی و مکارم شیرازی از درس تفسیر و اخلاق بهره برد و از محضر آقای دوزدوزانی، قوانین و لمعه را فراگرفت. او در مشهد نیز در درس مرحوم ادیب نیشابوری حاضر شد و به مدت 5 سال از محضر ایشان استفاده نمود.

سید علی اندرزگو پس از پایان دوران ابتدایی برای تامین معیشت، نزد برادرش سید حسن که در بازار تهران دارای نجاری بود مشغول به کار شد و حدود 10 سال در این شغل ماند و با وارد شدن به شاخه نظامی هیات های موتلفه، از شغل خود دست کشید و تا پایان عمر، مهم ترین اشتغال او مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم ستم شاهی بود. ولی با هدف در کنار مردم بودن و در عین حال ادامه دادن مبارزه به ناچار به شکل های مختلفی در می آمد از جمله; روضه خوانی، تسبیح و انگشترفروشی، فروش دواجات، طبابت سنتی، ساختمان سازی، فرش فروشی  و ...

سید علی اندرزگو 7 سال پس از ازدواج اول که به دلیل شرایط خاص مبارزه و پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور چند ماهی بیشتر طول نکشید، و با نام مستعار شیخ عباس تهرانی ، برای ازدواجی مجدد راهی خانه آقای عزت ا... سیل سپور شد تا با خواستگاری از دختر وی، برای ادامه راه مبارزاتی خود، یاری همراه اختیار کند.  سید علی اندرزگو برای مراسم خواستگاری خود تنی چند از زنان با ایمان محله چیذر را، به جای خانواده خود به خانه دختر فرستاد. ثمره این وصلت 4 پسر است به نام های، سید مهدی، سید محمود، سید محسن و سید مرتضی. به واقع باید گفت شهید سید علی اندرزگو، یک فرد نبود تا بتوان مجموع فعالیت های او را در یک فرد جمع کرد بلکه باید گفت او نیز از طریق جهاد، یک ملت بود.

شخصیت شهید سید علی اندرزگو، در دورانی شکل گرفت که کشور ایران دستخوش حوادث بسیار بود که جنبش ملی شدن نفت، تغییر دولت ها، حکومت نظامی مکرر درتهران، اعدام انقلابی هژیر، اعدام امامی، تبعید و بازگشت آیت ا... کاشانی، جلسات مکرر آیت ا... کاشانی و فدائیان اسلام اعدام انقلابی رزم آرا، تعطیل بازار تهران و نقش بازاریان در این حرکت ها را می توان از آن جمله شمرد.

 علی اندرزگو

با شکل گیری جمعیت های موتلفه اسلامی که خاستگاه آن، هیات های مذهبی و بازار تهران بود و متولیان آن از مبارزین سال های دور مبارزه و بعضا با شهید نواب صفوی و جمعیت فداییان اسلام در مبارزات، سهیم بودند و با اخذ نظر موافق از حضرت امام خمینی "ره" فعالیت را شروع کرده بودند، سید علی هم که در بازار تهران در مغازه  سید حسن، برادرش اشتغال داشت به هیات شهید حاج صادق امان همدانی که یکی از هیات های تشکیل دهنده موتلفه بود، راه یافت و در پخش اعلامیه های امام خمینی "ره" و روحانیت به فعالیت پرداخت. شخصیت شهید امانی تاثیری به سزا در ادامه راه او داشت و سید علی را به فعالیت های پنهانی سوق داد. در کمیته مرکزی،  پس از اخذ فتوی آیت ا... میلانی تصمیم بر اعدام انقلابی حسن علی منصور نخست وزیر وقت - گرفته شد. چرا که او طراح لایحه ننگین کاپیتولاسیون و عنصر خود فروخته ای بود که از حمایت انگلیس و آمریکا، هر دو برخوردار و مجری سیاست غرب بود. نقش شهید اندرزگو در این میان، به عنوان ناظر و تمام کننده تعیین شد تا اگر گلوله های شهید بخارایی به منصور اصابت نکرد، او کار را تمام کند.

روز موعود فرا رسید نخست وزیر در ساعت 10 صبح به میدان بهارستان وارد شد و برای رفتن به مجلس شورای ملی، از ماشین پیاده شد. سید علی اندرزگو با مهارتی هر چه تمامتر، کار را شروع کرد و خودش را جلوی ماشین یکی از پلیس ها می اندازد و مامورین به خیال اینکه او را زیر گرفته اند دستپاچه شده و نظم حرکت آنها به هم می خورد و اتومبیل منصور گیر می کند. پس از فرار شهید بخارایی، شهید نیک نژاد برای انحراف افکار مامورین از تعقیب بخارایی، اقدام به تیراندازی هوایی می کند که 2 گلوله به ناودان مرکز پلیس و یک گلوله هم به شیشه جلوی سمت راست اتومبیل حامل جسد منصور به بیمارستان اصابت می کند. مامورین شهید بخارایی را در حین فرار دستگیر می کنند و اندرزگو و هرندی و نیک نژاد پس از مشاهده اوضاع به میدان شوش رفته و تا یک هفته هیچ کدام به خانه نرفتند و زندگی مخفی داشتند. از طریق نزدیکان شهید بخارایی، سرانجام شهید هرندی و نیک نژاد نیز دستگیر شدند. و در زیر شکنجه ها، نام حاج صادق امانی و سید علی اندرزگو مطرح شد. دستور دستگیری شهید امانی و اندرزگو را شاه، شخصا صادر کرد. و سید علی اندرزگو غیاباً به اعدام محکوم می شود. به همین دلیل مدتی با نام مستعار شیخ عباس تهرانی به زندگی مخفی خود ادامه می دهد. در این دوران وی با محمد مفیدی ارتباط برقرار کرد و با تامین اسلحه و طرح های اطلاعاتی، در سازماندهی تشکیلات حزب ا... شرکت کرد و در راستای ضربه زدن بر پیکره نظام طاغوت وارد عمل شد. این فعالیت ها ادامه داشت تا اینکه محمد مفیدی بعد از اعدام انقلابی تیمسار طاهری دستگیر شد.

مجاهدین خلق در این سالها از حمایت مالی و فکری مذهبیون و روحانیت، برخوردار بود و هنوز زمزمه های پذیرش مارکسیسم به صورت آشکار در تشکیلات آن شنیده نمی شد. سید علی از گذشته در جلسات مذهبی هدایت و مکتب توحید و ... با احمدرضایی آشنایی داشت. و از این طریق با تامین اسلحه و مهمات و کمک های مالی به آنان در تسریع حرکت مسلحانه کمک شایانی داشت. که برای واگذاری مقادیری سلاح به مجاهدین خلق از شاگرد درس عربی خود به نام سید مجید فیاض استفاده کرد که با دستگیری اسدا... تاملی که فیاض برای تحویل اسلحه ها به سراغ او رفته بود فیاض نیز دستگیر شد. در نتیجه شیخ عباس تهرانی (سید علی اندرزگو) به ساواک معرفی شد و محل اختفای اسلحه ها به ساواک گزارش شد. و منزل او تحت کنترل ساواک بود. در نتیجه او به طور هوشمندانه ای فرزند 6 ماهه و همسرش را به تهران می برد و در منزل دوستانش سکنی می گیرد. سید علی اندرزگو پس از 3 روز با تغییر لباس و تراشیدن صورت، به قصد خروج از کشور به همراه خانواده از منزل اوسطی (دوستش) خارج و عازم مشهد الرضا "ع" می شود. و با دستور احتیاطی، خواهر همسرش را توسط اسدا... اوسطی به نشانی منزل عمویش در ورامین می فرستند. پس از رفتن به مشهد برای رفتن به افغانستان به زاهدان رفته و از آنجا به افغانستان می رود و آنجا را برای اقامت، مناسب تشخیص نمی دهد در نتیجه به مشهد می آید و آنجا سکنی می گزیند. اولین کار وی در مشهد درست کردن شناسنامه جعلی برای خود، همسر و فرزندانش بود. و با نام سید حسین حسینی مشغول به فعالیت می شود.

وی افرادی را که از ضربه های ساواک به سازمان مجاهدین متواری گردیده اند به مشهد برده در آن جا به سازماندهی تشکیلات می پردازد. فعالیت های وی این بار با نام دکتر حسین حسینی ، در این مرحله از گستردگی ویژه ای برخوردار بود، و به آن طرف مرزها نیز کشیده شد. او سفرهای متعددی به لبنان، پایگاه های فلسطینی و ... داشته، مقدمات آموزش نیروهای مذهبی را در سازمان الفتح و به کمک جلال الدین فارسی مهیا می نماید.

شهید اندرزگو

با دستگیری چند تن از مرتبطین، سید علی اندرزگو، دوبار شناسایی و تلفن یکی از مرتبطین در اختیار ساواک قرار داده شد. با کنترل این تلفن بود که ساواک به آدرس وی در مشهد پی برد و متوجه شد که این بار سید علی با نام مستعار جوادی به فعالیت پرداخته است.

شهید سید علی اندرزگو در شب 19 ماه رمضان در نزدیکی های افطار عازم منزل حاج اکبر شد ، ساواک در مسیر کمین کرده بود. مگر سید علی را می توان دستگیر کرداو به دوستان و همرزمانش بارها گفته بود که  من زنده به دست ساواک نخواهم افتاد

با حرکاتی موجبات تیراندازی مامورین را فراهم می کند صدها تیر به طرف او شلیک می شود تا عمق خشم و غضب ماموران تیره دل را به نمایش بگذارد تعداد زیادی گلوله در بدن او می نشیند تا با زبان روزه به ملاقات خدای خویش بشتابد و از دست ساقی کوثر حضرت علی "ع" جام گوارای وصال بنوشد. بعد از شهادت وی، ساواک زن و فرزندان سید علی اندرزگو را به اوین منتقل کردند و مورد آزار و شکنجه و بازجویی قرار دادند. 15 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک بار دیگر، همسر و فرزندان حجت الاسلام سید علی اندرزگو روحانی نستوه به تهران آورده می شوند ولی این بار به دست حضرت امام خمینی "ره" با احترام و با کمال مهربانی و در خانه امام دستان مهربان و نوازشگر ایشان پذیرای فرزندان شهید می گردد تا گرد غربت و رنج سالیان گذشته را از سرآنان زدوده و بر دل مجروحشان مرهم صبر و استقامت بگذارد.


به نقل از روزنامه ابتکار

مطالب مرتبط

شهادت سید علی اندرزگو

حماسه ی شهید اندرزگو ( بر اساس اسناد و خاطرات )

تیر باران

مجاهد خستگی ناپذیر