133 موشک بین زمین و آسمان تهران
گفتگو با جاسم غضبانپور عکاس 8 سال دفاع مقدس (قسمت اول)
روزها و شبهایی که مردم زیر نور شمع و یا پشت شیشه پنجرههای تار شده زندگی میکردند. روزهایی که آسمان و زمین تهران پذیرای 133 موشک عراقی شد. کمتر از آن روزها عکس یا تصویری به جامانده است.
چند سال قبل مجموعه عکسی منتشر شد که روایت روزهای پر التهاب جنگ را در تهران به تصویر کشیده است. کاری که جاسم غضبانپور انجام آن را در دستور کار خود قرار داد و کتاب «آسمان و زمین تهران» ماحصل تلاش او شد. جاسم غضبانپور سال 1339 در روستایی میان خرمشهر و شلمچه چشم به جهان گشود، وی تحصیلات ابتدایی تا دوره متوسطه خود را در خرمشهر به پایان رساند. او از سال 1350 یعنی در سن نوجوانی دوربین عکاسی را به دست گرفت و عکاسی را شروع کرد، به گفته وی طی سالهای 52 و 53 با گرفتن عکس از مردم کوچه و بازار، کسب روزی و امرار معاش میکرد، اما از سال 1358 کار عکاسی را به صورت حرفهای آغاز کرد و در سال 1367 به عنوان کارشناس عکاسی از دانشگاه هنر فارغالتحصیل شد. زمینههای کاری غضبانپور علاوه بر عکاسی جنگ، مستند اجتماعی، معماری و فرهنگی را شامل میشود.
بمباران تهران از دریچه لنز
10 اسفند ماه سال 1366 هجری شمسی، حملات موشکی حکومت بعثی عراق به شهر تهران آغاز شد. موشک باران تهران در حدود 50 روز ادامه داشت و حدود 133 فروند موشک در هر 9 ساعت یک فروند به این شهر پرتاب شد. چشم تیزبین این عکاس جنگ از بمباران شهرها به خصوص تهران غافل نماند و توجه خاصی به این بخش از جنگ داشت. با آغاز جنگ او یکی از عکاسانی بود که همراه رزمندگان راهی مناطق عملیاتی شد و به عکاسی پرداخت.
جاسم غضبانپور که سالها عکاسی از جبهههای جنگ را در کارنامه خود دارد، چند سال پیش کتابی با عنوان «سیمای تهران در 50 روز حملات موشکی» حاوی عکاسهای روزها و شبهای موشک باران تهران را منتشر کرد که در همان روزهای اول، کتاب نایاب شد و او اکنون به بهانه چاپ مجدد کتاب، انگیزهای دوباره برای سیر در بایگانی نگاتیوهای زمان جنگ تحمیلی پیدا کرده تا به ارایه عکسهایی از موشک باران شهر تهران و عکسهایی رنگی از نقاط بازسازی و نوسازی شده بپردازد.
آقای غضبانپور تدوین و چاپ اولیه کتاب آسمان و زمین را چگونه آغاز کردید؟
از ابتدا فریمهای عکس را هدفمند ثبت میکردم و برای آن طرح نامهای از زمان و مکان در ذهن خود مدون میکردم و در واقع ایده تدوین این کتاب را داشتم و پس از پایان جنگ آن را به صورت کتاب آماده چاپ کردم که در سال 74 منتشر شد.
اولین و آخرین عکس کتاب را چگونه انتخاب کردید؟
کتاب با عکسی از اولین لحظات بمباران یعنی پس از اعلام وضعیت قرمز وقتی مردم به آسمان نگاه میکردند و ردی به رنگ دودمی دیدند که خط و مسیر حرکت موشک را نشان میداد و این نگاه تا اصابت موشک به شهر ادامه دارد و حکایت زمان اندکی که برای پناه گرفتن وجود داشت، رد دود مانند موشک آغازگر کتاب عکس «آسمان و زمین» است.
تمامی کتاب شامل عکسهای سیاه و سفید است، روند کتاب با دگرگونی شرایط زندگی شهری و شباهت آن به میدان جنگ، چیده شدن گونیهای خاک بر روی هم به صورت سنگر، ایجاد پناهگاهها و چسباندن چسبهای ضربدری بر روی شیشهها پیش میرود و با آرام شدن پایتخت و برگشتن به جریان عادی زندگی روزمره شهری با یک عکس رنگی از آمدن بهار به پایان میرسد، تصاویری که در قاب عکس پایانی محصور شده مانند نشان دادن فروشنده ماهی قرمز و رد دودمانند موشک که در حال محو شدن در آسمان شهر است، بازگشت به زندگی و بهار را نوید میدهد.
نخستین موشکهایی که به تهران روانه شد در چه روزی بود؟
روز دوشنبه دهم اسفندماه 1366 نخستین موشکها به شهر تهران فرود آمدند. موشکهای عراقی بدون هدف گیری مشخصی، بر خانه و کاشانهی مردم بی دفاع تهران فرود آمدند و مردم را به خاک و خون کشیدند. تهران که پیش از این کمتر در معرض آسیبهای جدی جنگ قرار گرفته بود، حالا طعم ددمنشی و خوی حیوانی حزب بعث و صدام را میچشید. نظام آباد، خیابان خیام، میدان امام حسین، خیابان وحیدیه، خیابان پیروزی، میدان بهارستان، خیابان تهران نو و خیابان قریب از مکانهایی بودند که در تیررس موشکها قرار گرفتند، که عکسهایی از این اتفاقات در کتاب حاضر است.
محلهایی که با اصابت موشک تخریب شدند به یاد میآورید؟
بین واحدهای مسکونی و تجاری، آسایشگاه کودکان بیسرپرست، مسجد و کلیسا وجود دارد که عموماً قصد دشمن از این حملات، ایجاد فشار روانی و انتقام گرفتن از دلاورهای رزمندگان ایران بود. یکی از تلخترین صحنههای حمله هوایی دشمن، اصابت موشک به بیمارستان کودکان بهرامی واقع در نظام آباد بود. یکبار هم با اعلام وضعیت قرمز، خط موشک در آسمان را دنبال کردم، و محل اصابت موشک به زمین را مشخص شد، خود را به محدود سقوط موشک رساندم، هنوز نیروهای امدادی در راه بودند که موشک 100 متری من منفجر شد.
ادامه دارد....
مصاحبه: سامیه امینی