تبیان، دستیار زندگی
بچه‌ها از آیت‌الله مشكینی پرسیدند «كه نماز صبح را اینگونه خواندیم» و آیت‌الله مشكینی شروع كرد به گریه كردن و گفت «من حاضرم چند سال
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ثواب نماز در حال دویدن !

سال 62 به دلیل حضور گروهك‌های ضدانقلاب در كردستان مدتی را در منطقه بوكان مستقر بودیم. محرم آن سال 12 نفر در پایگاه بودیم كه علی‌رغم فشار زیاد كاری و تأمین جاده‌ هنگام شب‌، در اتاقی كه نمازخانه و استراحتگاه بود، برای اباعبدالله (ع) عزاداری می‌كردیم.

امام حسین علیه السلام

در میان ما كسی كه به مداحی آشنا باشد،‌ نبود و بچه‌ها با هر صدایی كه داشتند، نوحه‌سرایی می‌كردند و در طول دهه اول محرم همان نوحه‌های تكراری را می‌خواندند، اما عشق به امام حسین (ع) و عزاداری برای ایشان به قدری زیاد بود كه افراد توجهی به تكراری بودن اشعار نداشتند و فقط برای امام حسین (ع) سینه‌زنی می‌كردند.

سال 63 چند ماه قبل از آغاز یكی از عملیات‌ها در پادگان دوكوهه مستقر بودیم؛ هر گردان دسته عزاداری تشكیل می‌داد و یك نفر مداحی می‌كرد و دسته‌‌های عزاداری و سینه‌زنی گردان‌ها در حسینیه دوكوهه جمع می‌شدند.

 بنده در گردان تخریب لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) بودم و به ما گفتند سریع به منطقه بروید و ما هم سریع به جزیره برگشتیم و روی یكی از جاده‌های حساس، میدان مین گذاشتیم كه شب قبل از عملیات خود حاج همت مستقیم فرماندهی می‌كرد؛ دعای توسل را خواندیم و با 12 نفر از بچه‌های تخریب تا حدود 100 متری عراقی‌ها در آن تاریكی شب نزدیك شدیم، اما انگار عراقی‌ها كور شده بودند؛ جلوی پای عراقی‌ها میدان مین زدیم و زمانی كه به عقب برمی‌گشتیم، هوا تقریبأ روشن شده بود.

دفاع مقدس

صبح بود و هنوز عراقی‌ها متوجه میدان مین نشده بودند؛ در دو طرف مكانی كه عراقی‌ها مستقر بودند، مرداب بود و در وسط هم ما میدان مین كاشته بودیم؛ زمانی كه به عقب برگشتیم متوجه شدیم كه بچه‌های پدافند در كانال هستند و به همین خاطر جا كم بود و ما مجبور بودیم به مقر برگردیم و چون در دید عراقی‌ها بودیم باید تا مقر می‌دویدیم و حتی در آن حالت دویدن بود كه بچه‌ها نماز صبحشان را خواندند.

چند وقت بعد از آن روز، بچه‌ها از آیت‌الله مشكینی پرسیدند «كه نماز صبح را اینگونه خواندیم» و آیت‌الله مشكینی شروع كرد به گریه كردن و گفت «من حاضرم چند سال عبادتم را با یك ركعت نماز شما عوض كنم»؛ زمانی كه عراقی‌ها خواستند حمله كنند به این میدان مین برخورده بودند و چند نفرشان كشته شده بودند.

فردای آن روز روزنامه‌ها نوشتند كه «جزیره مجنون تثبیت شد»؛ برنامه آن شب را خود شهید همت به طور مستقیم فرماندهی كرد و پس از تثبیت شدن جزیره مجنون بود كه به فیض رفیع شهادت نائل شد.


راوی :

رزمنده خسرو شاهی

تنظیم برای تبیان :

بخش هنر مردان خدا - سیفی