تبیان، دستیار زندگی
ابتدا حبیب تخلص مى‏كرد ولى بعدها حسنعلى میرزا شجاع‏السلطنه تخلص وى را به مناسبت آباقاآن میرزا، فرزند خود، قاآنى نهاد....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجتهد الشعراء

گل

155 سال پیش در چنین روزی(13 اردیبهشت ) میرزا حبیب الله قاآنی شیرازی، حکیم و شاعر ایرانی، متولد شد.

(و. شیراز حدود 1222 ه.ق/ 1807 م.- ف. 1270 ه.ق/ 1853 م.). حكیم و شاعر، متخلص به قاآنى. ملقب به حسان‏العجم و مجتهدالشعراء. اصلش از طایفه‏ى زنگنه كرمانشاه بود. در شیراز به دنیا آمد. ابتدا حبیب تخلص مى‏كرد ولى بعدها حسنعلى میرزا شجاع‏السلطنه تخلص وى را به مناسبت آباقاآن میرزا، فرزند خود، قاآنى نهاد. در جوانى به خراسان سفر كرد و در مشهد مقدس به تحصیل علوم ادبى و عربى و حكمت الهى و هیأت و نجوم و زبان فرانسه پرداخت. ( آنچه از اخبار بدست می آید قاآنی اول شاعر ایران است که به آموختن زبان فرانسه آغاز نمود) سپس به تهران آمد و با آشكار شدن هنر وى در شاعرى و سخنورى به دربار راه یافت و از سوى فتحعلى‏شاه مجتهدالشعراء و از سوى محمدشاه حسان العجم لقب گرفت.  آثاراو عبارتند از: «دیوان» شعر، حدود هفده هزار بیت، در مدح پیامبر (ص) ائمه و شاهان؛ مقدمه‏اى بر «دیوان فریدون میرزا قاجار»؛ «قصاید قاآنى»؛ «گلستان قاآنى»؛ «پریشان‏نامه»، در مقام معارضه با گلستان؛ رساله‏اى در «علم شانه‏بینى»؛ رساله‏اى در «هندسه‏ى جدید».

قاآنی را میتوان پس از صائب معروفترین شاعر ایران در تمام دوره صفوی و قاجار شمرد. وى با فروغى بسطامى معاصر بود. شاید در طراز سخن و خوبی وصف و انتخاب کلمات و استعمال لغات و تتبعاشعار قدما کمتر کسی از سخنگویان این دوره با او برابری تواند کردن .  در قصیده و تركیب‏بند مهارت داشت.  مخصوصاً هنر او در قصیده است ولی در غزل نیز استادی نشان داده است . در مسمط و ترجیع بند دستی داشته و مهارت به خرج داده است ولی باید گفت همانطور که حلاوت عبارت در اشعار قاآنی بیشتر است معانی فلسفی و اخلاقی کم است . در دیوانش قصائد مدحیه که توان گفت شاهکار او است بسیار است . سرمشق او شاعران خراسان اند و بخصوص نسبت به منوچهری علاقه خاصی نشان میدهد. مخصوصاً ناصرالدین شاه را بسیار ستوده و اغلب قصائد و مسمطات را با وصف شیرین از طبیعت شروع کرده است ; از آن جمله مسمطی است که بند اول آن نقل میشود:

بنفشه رسته از زمین بطرف جویبارها
و یا گسسته حور عین ز زلف خویش تارها
ز سنگ اگر ندیده ای چه سان جهد شرارها
به برگهای لاله بین میان لاله زارها

که چون شراره میجهد ز سنگ کوهسارها.

و نیز در مسمط زیرین شوق لطف بهار و عشق روی گلزار و نغمه جویبار نمایان است :

باز برآمد به کوه رایت ابر بهار
سیل فروریخت سنگ از زبر کوهسار
باز بجوش آمده مرغان از هر کنار
فاخته و بوالملیح صلصل و کبک و هزار

طوطی و طاوس و بط سیره و سرخاب و سار

هست بنفشه مگر قاصد اردیبهشت
کز همه گلها دمد بیشتر از طرف کشت
وز نفسش جویبار گشته چو باغ بهشت
گوئی با غالیه بر رخش ایزد نوشت

کای گل مشکین نفس مژده بر از نوبهار

دیده نرگس به باغ بازپر از خواب شد
طره سنبل به راغ باز پر از تاب شد
آب فسرده چو سیم باز چو سیماب شد
باد بهاری بجست زهره وی آب شد

نیمشبان بیخبر کرد ز بستان فرار.

گل

در اغلب قصائد استاد از شاعران پیشین استمداد کرده است ، مثلاً در این قصیده :

اگر نظام امور جهان بدست قضاست              

 چرا به هر چه کند امر شهریار رضاست .

استاد انوری در مدنظر شاعرانه او بوده که ناظم قصیده ای است با مطلع زیر:

اگر محول حال جهانیان نه قضاست                

چرا مجاری احوال بر خلاف رضاست .

ایضاً در این قصیده :

آنچه می بینم به بیداری نبیند کس بخواب              زانکه در یک حال هم در راحتم هم در عذاب .

همان استاد را پیروی کرده که گفته بود:

این که می بینم به بیداری است یارب یا بخواب             خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب .

همچنین در این قصیده :

غم و شادی است که با یکدگر آمیخته اند              یا مه روزه به نوروز درآمیخته اند.

قصیده خاقانی را سرمشق گرفته که گفته :

می و مشک است که با صبح درآمیخته اند            یا بهم زلف و لب یار برآمیخته اند.

 پریشان نامه قاآنی اثری است ادبی که بر سبک و اسلوب «گلستان سعدی» می باشد لیکن برخلاف گلستان، به ابواب تقسیم بندی نشده و چنانکه از نامش پیدا است فاقد نظم و ترتیب موضوعی است. قاآنی در این کتاب «نثر و نظم و جد و هزل» را درهم آمیخته و نام این جمع را به گفته خودش به مناسبت حالش «پریشان» گذاشت. در این اثر که نثر نسبتا روانی دارد آداب و نصایح و سرگذشت و لطایف و مطالبی درباب احوال قاآنی است

ساختار کتاب

کتاب پریشان مشتمل بر 113 حکایت کوتاه و بلند و متنوع است. این حکایات گاهی پر از تعابیر نازیبا و در موارد زیادی، معانی زشت دارد لکن ظاهرا از این نوع حکایت، نتیجه حکمی و اخلاقی بدست می آید یا در لابه لای آن، معانی عرفانی می نشاند که با محتوا و لحن، تباین آشکار دارد. گاهی بیان شاعر به هزل رسیده و گاهی به ندرت، لودگی را به حرمت شکنی کشانده است. در این حکایات، از ریاکاری روحانی نماها، قاضیان و دیگر ماموران حکومتی و تقلب و تدلیس ارباب حرف و غیر اینها، به زبان در قالب لطیفه و بذله گویی انتقاد شده و در حکایاتی دیگر بی وفایی زنها نسبت به شوهران را وصف می کند. کتاب پریشان با نصیحت ابنای ملوک در سی و سه پند تمام شده است که به گونه شبیه هزل و دور از اخلاق و تربیت می باشد. بطور کلی، این کتاب را می توان به اینصورت ارزیابی کرد که گاه مفرح و گاه ملال آور که ادعایی بر انسجام و صدرنشینی در ادب فارسی ندارد و اگر در آن زمان، به مذاق هم عصران نویسنده خوش و گوارا بوده امروزه چه بسا جوابگوی نیاز هنری نباشد. نویسنده پریشان در مواردی به آیات قرآنی و احادیث، استشهاد کرده و مضامین قصص قرآنی را برای بیان مقصودش به کار برده است.

زبان کتاب

زبان این اثر، مسجع است و نویسنده در آن از صنایع بدیع و فنون بلاغی، استفاده کرده و با مهارت و زبان آوری و تسلط بر چم و خم آن، از مضامین سنتی بهره گرفته که این موضوع را در مسمطات و ترکیب بندهایش می توان دید. قاآنی تمام این اثر را به جز چند بیتی که خودش نیز در خاتمه آورده (جز دو سه بیتی ز عرب و ز عجم) خود سروده و گفته است و به شیوه سعدی ، نظم و نثر را بهم بافته است. این کتاب به خواهش یکی از بزرگان و بنام محمدشاه قاجار، تالیف شده و در 20 رجب سال 1252 که او 32 ساله بود به پایان رسیده است.

گل

تمام نظم و نثر آن را به استثنای چند بیت خود سروده چنانکه در خاتمه گفته است :

نیست در او عاریت هیچکس
خاص من است آنچه در او هست و بس
جز دو سه بیتی ز عرب وز عجم
کآمده جاری به زبان قلم .

قاآنی در تهران درگذشت و مجاور قبر ابوالفتوح رازى در آستانه‏ى حضرت شاه عبدالعظیم به خاك سپرده شد.

تهیه و تنظیم برای تبیان: بخش ادبیات تبیان