تبیان، دستیار زندگی
« آغاز فلسفه»/ گادامر در این کتاب تلاش دارد با روش هرمنوتیک علمی یک بار دیگر به آثار و نظریات فیلسوفان قبل از سقراطی و سپس به کتب افلاطون و ارسطو بپردازد و گفتگویی از چشم انداز تازه با مبانی فلسفه برقرار کند. وی با توجه به آنچه تاکنون درباره فیلسوفان قبل
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سرآغاز فلسفه


« آغاز فلسفه»/ گادامر  در این کتاب تلاش دارد با روش هرمنوتیک علمی یک بار دیگر به آثار و نظریات فیلسوفان قبل از سقراطی و سپس به کتب افلاطون و ارسطو بپردازد و گفتگویی از چشم انداز تازه با مبانی فلسفه برقرار کند. وی با توجه به آنچه تاکنون درباره فیلسوفان قبل از سقراطی بیان شده است، با نقادی جدید ش افق تازه ای پیش روی خواننده باز می کند .

آغاز فلسفه. هانس گئورگ گادامر. مترجم: عزت الله فولادوند. انتشارات هرمس. چاپ پنجم. تهران: 1392. 1000 نسخه. 187صفحه. قیمت: 7000تومان.

آغاز فلسفه

« فایدون( اثر افلاطون) با لحنی کما بیش دینی شروع می شود و در آغاز به مسئله خودکشی و انتظار حیات جدید پس از مرگ می پردازد. از این پیش درآمد سپس موضوع اصلی، یعنی جاودانگی یا خلود نفس می شکفد و بسط می یابد. »[1]

هانس گئورگ گادامر را با کتاب مهم «حقیقت و روش» می شناسند. وی روش هرمنوتیک فلسفی را ابداع کرد.او روش هرمنوتیکی را صرفا به عنوان روشی برای علوم انسانی و تاریخ آن هم قابل قیاس با روش علوم طبیعی مورد تایید قرار نمی دهد. هرمنوتیک فلسفی مربوط به فرآیند فهم  ناچار دورانی بشر است. اینگونه فهم البته هرگز به شناخت مطلق تبدیل نمی شود.

گادامر معتقد است حقایق تاریخ، جامعه و فرهنگ از طریق نوعی دیالوگ و گفت و گو روشن می شوند. و بیش از هر چیز از طریق شعر است که می توان پی به این حقایق برد. شاعران بیش از دیگران و حتی از جمله فعالان عرصه سیاسی توانایی آن را دارند که حقایق مربوط به فضای فرهنگی و فکری معاصران را برایمان بازگو کنند.

بنابراین حقایقی تاریخی و اجتماعی قابل آزمایش و مشاهدات علمی نیست. تنها راه دسترسی به آنها در گفتگوی تاریخی و هنری با استفاده از روش هنرمنوتیک است. این روش در مورد حقوق، الهیات، ادبیات و فلسفه نیز کاربرد دارد.

گادامر بر این عقیده بود که هیچ علمی آزاد از بار انفسی و ذهنیت و انگیزه های انسانی نیست و اعتقاد نداشت که علمی وجود داشته باشد که روش آن کاملا عینی و مطلقا فارغ از ذهنیت گرایی و سویه های انسانی باشد.

به نظر او تجربه انسانی در بستر زبان شکل می گیرد و جدا از پیش پنداشت ها و پیش فرض های انسان نیست. وی عمیقا تحت تاثیر استادش هایدگر بود و روش پدیدار شناسی هایدگر را در بررسی موضوعات به کار می بست.

گادامر بر این عقیده بود که هیچ علمی آزاد از بار انفسی و ذهنیت و انگیزه های انسانی نیست و اعتقاد نداشت که علمی وجود داشته باشد که روش آن کاملا عینی و مطلقا فارغ از ذهنیت گرایی و سویه های انسانی باشد.

پژوهش های این فیلسوف متمرکز بر چهار حوزه اصلی است. یکی بسط و گسترش هرمنوتیک فلسفی، گفت و گوی فلسفی و تحقیق در تاریخ فلسفه مخصوصا در مورد فلسفه افلاطون و ارسطو و سپس هگل و هایدگر، ادبیات و به ویژه شعر و هنر و بالاخره فلسفه عملی که درباره مسائل سیاسی و اخلاقی است. گادامر فهم و شناخت را به طور کلی امری جدا از تاریخ نمی داند و به همین خاطر نیز فهم فلسفی را در پیوند تنگاتنگ با تاریخ فلسفه می شناسد.

گادامر بر این عقیده بود که هیچ علمی آزاد از بار انفسی و ذهنیت و انگیزه های انسانی نیست و اعتقاد نداشت که علمی وجود داشته باشد که روش آن کاملا عینی و مطلقا فارغ از ذهنیت گرایی و سویه های انسانی باشد

کتاب آغاز فلسفه کوششی است برای گفتگو با معناهایی که در آغاز فلسفه و از سوی فیلسوفان اولیه مطرح شده است. همینجا است که خط فکری گادامر با استادش هایدگر تا حدی مشخص می شود. هایدگر تاریخ فلسفه را تاریخ فراموشی وجود می داند اما گادامر تاریخ فلسفه را در گفتگوی فلسفی ضروری می داند. وی در اواخر عمرش تحقیقات زیادی در مورد دین انجام داد. وی امیدوار بود بتواند راهی برای الفت و آشتی بین ادیان جهان بیابد.

در این کتاب تلاش شده با رویکردی نو به سراغ فیلسوفان اولیه برود و یک بار دیگر با روش هرمنوتیکی به گفتگو با فیلسوفانی چون افلاطون ، ارسطو و هگل بپردازد. از این جهت این کتاب برای دانشجویان رشته فلسفه و پژوهشگران این حوزه کتاب پر ثمری است که خواندنش توصیه می شود.

آغاز فلسفه شامل ده فصل است که عناوین فصول عبارتند از: معنای آغاز، شیوه دسترسی هرمنوتیک به آغاز، شالوده محکم : افلاطون و ارسطو، حیات و نفس: فایدون، نفس درمیانه طبیعت و روح، از نفس به " لوگوس": ثنای تتوس و سوفسطایی، شیوه عقاید نگاری ارسطو ، اندیشه ایونیایی در سماع طبیعی ارسطو ، پارمنیدس و گمان های میرندگان، پارمنیدس و هستی.

در پایان کتاب نمایه و اسامی پیوست شده است.

« رابطه پیچیده افلاطون و ارسطو دارای پیامدهایی است. خاطر هر دو به هستی عالم مشغول است، ولی افلاطون بیشتر به یاری اسطوره های باشکوه از آن سخن می گوید، از آن گونه که فی المثل در تیمائوس روایت می شود.»[2]

پی نوشت :

[1] صفحه 53 کتاب فصل حیات و نفس: فایدون

[2] صفحه 102 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان