تبیان، دستیار زندگی
یکی از مهجورترین شاعران این سرزمین که بعضا ظلم های بسیاری در تعبیر اندیشه، افکار و دیدگاهش به زندگی به او شده، حکیم فیلسوف، خیام نیشابوری است. خیام شاعری خاص و متفاوت با اندیشه و افکاری والا و انسانی است. شاعری آزاد اندیش، خرد گرا و عاشق زندگی است. شاعری
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاعرِ زندگی

یکی از مهجورترین شاعران این سرزمین که بعضا ظلم های بسیاری در تعبیر اندیشه، افکار و دیدگاهش به زندگی به او شده، حکیم فیلسوف، خیام نیشابوری است. خیام شاعری خاص و متفاوت با اندیشه و افکاری والا و انسانی است. شاعری آزاد اندیش، خرد گرا و عاشق زندگی است. شاعری که در میان این همه شاعرِ عارف و اندیشمند ایرانی بیشترین شهرت را در میان جهانیان دارد.

آسیه بیاتانی -بخش ادبیات تبیان

کمال الملک

سالیان درازی ست که چهره‌ی دیگری از بزرگان اندیشه و هنر ایران را به ما نشان داده‌اند. حال نوبت ماست که برخیزیم و غبار از چهره‌ی این نازنینان برگیریم و از اندیشه و هنر آنان در راه رستاخیز فرهنگی و اجتماعی خویش بهره بگیریم.

حکیم عمر خیام در روز 28 سال 427 خورشیدی در نیشابور به دنیا آمد و در 12 آذر سال 510 خورشیدی در همان نیشابور از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد. او ریاضی دان، فیلسوف و ستاره شناس دوره سلجوقی است و اگر چه در همان دوران مرتبه علمی بالایی داشت اما امروزه او را بیشتر به دلیل رباعیاتش می شناسند.

خیام در میان تمام شاعران پارسی زبان از شخصیت خاصی برخوردار است، چرا که هم شاعر است و هم نیست. ابتدا به عنوان یک ریاضی دان، متفکر، فیلسوف و ستاره شناس معروف شده و سپس رباعیات او شهرت بسیاری پیدا کرده است.

شهرت خیام در چند قرن گذشته زمانی به اوج رسید که فیتزجرالد انگلیسی رباعیات او را ترجمه کرد و انتشار داد و از آن زمان در انگلستان و سراسر دنیا مشهور شد.

در واقع ادوارد فیتز جرالد ما را متوجه شاعری کرد که تا پیش از آن از اهمیت چندانی برخوردار نبود و با شهرت جهانی که پیدا کرد، ادبا و ایرانیان بسیاری را متوجه خود ساخت.

او یک شاعر متفاوت و استثناء است چرا که در پرده و لفافه سخن گفتن را نمی داند و اگر هم می داند دلیلی نمی بیند که مانند حافظ، مولانا، سنایی و عطار در پرده سخن بگوید. او هر آنچه را که در ذهن دارد صریح بیان می کند و هیچ ترس و ابایی از کسی ندارد.

خیام اندیشه ای متفاوت داشته و اگر بخواهیم چکیده اندیشه او را بیان کنیم در سه اصل خلاصه می شود:

2. هیچگاه حسرت گذشته و عمری که رفته است را نخور

3. عبرت گرفتن

گذشت روزگار به طور کلی، در گذشته انسان های بزرگی زندگی کرده اند و در حال حاضر جز نامی از آنها باقی نیست، پس عبرت بگیرید و قدر عمر و وقت و زندگی خود را بدانید.

آنچه که خیام در رباعیات خود بیان کرده هیچ مضمون تازه ای ندارد، از دیرباز انسان همیشه در پی این بوده که از کجا آمده و به کجا می رود عمر خود را چگونه باید بگذراند. از دیرباز این دل مشغولی همیشه با انسان بوده است.

قبل از خیام هم این اندیشه را در اشعار شاعرانی مثل رودکی و فردوسی می بینیم، یعنی این طرز تفکری است که نه تنها در جهان که حتی در ایران هم دغدغه اصلی انسان های بزرگی بوده است. اما چرا کلام خیام تا این اندازه تازه و تاثیر گذار است، علت را می توان در دو مورد دید: 1.  خیام این موارد را به صورت خیلی شفاف و کوتاه و بدون کنایه بیان کرده است 2. رباعیات با زبانی گیرا و بسیار شیرین ادا شده اند.

او یک شاعر متفاوت و استثناء است چرا که در پرده و لفافه سخن گفتن را نمی داند و اگر هم می داند دلیلی نمی بیند که مانند حافظ،مولانا، سنایی و عطار در پرده سخن بگوید. او هر آنچه را که در ذهن دارد صریح بیان می کند و هیچ ترس و ابایی از کسی ندارد.

خیام میداند مبلغ ارزش هائی همچون صداقت، درستی، محبت و عشق و عهد و پیمان و وفا... در عمل است. درهمه چیز شك میكند، شكاك نیست، شك برای او وسیله است، هدف نیست. او در پی حقیقت است و این را با اشعارش به مردم می آموزد.

برخلاف آنچه که جا افتاده و خیام را شاعری پوچ گرا و سست نهاد می دانند، او شیفته و شیدای زندگی است. به مرگ می اندیشد اما ان را رواج نمی دهد. در شعر او می بینیم که از مرگ و فناپذیری جهان سخن می گوید و این اندوه در تمام اشعار او به چشم می خورد. اما این اندوه تنها به این دلیل است که زندگی کوتاه است و پایانش با مرگ و جدایی است و چون دنیا فناپذیر است‌ و مرگ‌ در انتظار ماست‌، باید لذت‌ ببریم‌ و خوش‌ باشیم‌. شادی و شادمانی، روح و جان ترانه‌های خیام و گوهر تابناک آن است.

خیام خرد را پاس می‌دارد و با هیچ گونه‌ تحجر و تعصب و جهل و تقلید سازگاری ندارد و با هر چه‌ كه‌ بخواهد زندگی را از پویایی و دلیری باز دارد و ایستا كند، می‌ستیزد. او شاعر، دانش‌مند و ریاضی‌دان‌ بود و هیچ گاه نمی‌توانست‌ خود را با ایستایی و نادانی سازگار كند.

خیام‌ از پرچم‌داران‌ مبارزه‌ با زاهدان ریایی و خشكی‌های زاهدانه‌ است‌. به همین سبب نیز حضرت حافظ هم بسیار تحت‌ تأثیر خیام‌ است‌ و بسیاری از شعرهای حافظ‌، به خصوص‌ در این‌ زمینه‌، رنگ و مایه‌های شعر خیام‌ را به‌ خود گرفته است‌.

روزی که گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده است فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

آمد سحری ندا ز می‌خانه‌ی ما

كای رند خراباتی دیوانه‌ی ما

برخیز كه پر كنیم پیمانه ز می

زان پیش كه پر كنند پیمانه‌ی ما

ای آمده از عالم روحانی تفت

حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

می خور چو ندانی از كجا آمده‌ای

خوش باش ندانی به كجا خواهی رفت

تاخاك مرا به قالب آمیخته اند

بس فتنه كه زین خاك برانگیخته اند

من بهتر از این نمی توانم بودن

كز بوته مرا چنین برون ریخته اند


منابع:

دمی با خیام، علی دشتی

ترانه های خیام، صادق هدایت