تبیان، دستیار زندگی
مازاتچو با نام کامل توماسو دی جووانی دی سیمونه گوییدی از جمله نقاشان رنسانس آغازین در ایتالیا بود که سهم بسزایی در پرورش نهضت های رنسانس و به بار نشاندن دیدگاه های رنسانس در هنرهای تجسمی داشت. این هنرمند که از شاگردان نقاش معروف آن روزگار جوتو بود توا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو


مازاتچو با نام کامل " توماسو دی جووانی دی سیمونه گوییدی" از جمله نقاشان رنسانس آغازین در ایتالیا بود که سهم بسزایی در پرورش نهضت های رنسانس و به بار نشاندن دیدگاه های رنسانس در هنرهای تجسمی داشت. این هنرمند که از شاگردان نقاش معروف آن روزگار "جوتو" بود توانست با بکارگیری فنون اولیه پرسپکتیو کاری کند که" پیکره هایش روی پا بایستند".1

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

نخستین اثر استادانه ی وی یک نقاشی دیواری متعلق به سال 1425میلادی در کلیسای "سانتا ماریا نوولا " است. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد تا با تجزیه و تحلیل این اثر ف به مفاهیم زیبایی شناسانه آن پی ببریم.

در این نقاشی، تثلیث مقدس در معیت مریم عذرا، یوحنای حواری (انجیل نویس) و دو هبه کننده ی زانو زده2 در دو طرف دیده می شوند. در پایین ترین قسمت که قبری در زیر نقاشی دیواری وصل می شود، استخوان بندی مرده ای را نشان می دهد که روی یک گور سنگی دراز کشیده است. در کتیبه ی این قبر به زبان ایتالیایی نوشته شده است:

" آن سان که تو هستی، زمانی من هم بودم؛ آن سان که من هستم، زمانی تو خواهی شد."

به دشواری می توان پذیرفت که فقط چند سال پیش از این ، "جنتیله دا فابریانو" ، تابلوی نیایش مجوسان (تصویر3) را نقاشی کرده بود. در سبک مازاتچو دیگر اثری از زیبایی تغزلی گوتیک بین المللی نیست. به جای آن ، به نظر می رسد که ما در محیطی جدید گام نهاده ایم، که نه فقط سبک متعلق به چند سال پیش بلکه هنر جوتو و مکتب او را همراه با مقیاس بزرگ، ترکیب بندی خشک و رسمی، و حجم تزئینات پیکره ای آن به یاد می آورد.

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

لیکن وفاداری مازاتچو به جوتو فقط یک نقطه آغاز بود:

در نظر جوتو ، بدن و جامه، یک واحد مستقل پدید می آوردند به طوری که گویی هر دو از یک ماده ساخته شده اند. بر خلاف این، پیکره های مازاتچو، "برهنگانی پوشش دار" 3 هستند که جامه ی چین خورده بر پیکرشان همچون پارچه ی راستین جلوه می کند.

مازاتچو مانند برونلسکی و دوناتلو، آشنایی کاملی با علم تشریح داشت که از روزگار هنر رومی به بعد نظیر نداشت. این سه به احتمال قوی بنیان گذاران روش امروزی شکافتن جسد برای مطالعه ی طرز کار اندام های درونی بردن انسان هستند.

وجود این محیط جدید از آشنایی هنرمند با معماری جدید برونلسکی و درک پرسپکتیو علمی وی پرده برمی دارد. نخستین بار در تاریخ، تمام اطلاعات لازم برای اندازه گیری عمیق این فضای درونی نقاشی شده ، ترسیم نقشه ی همکف آن ، و تکرار آن به صورت سه بعدی، در اختیار ما قرار می گیرد.

به عبارت مختصر، این اثر ، نخستین نمونه ی یک فضای تصویری "منطقی" در نقاشی است. در نظر مازاتچو ، همچون برونلسکی، به احتمال قوی نمادی از کائنات و حکومت حکمت الاهی بر آن بوده است. این اتاقک طاق گهواره ای ،نه یک "جاپیکره" ی کم عمق بلکه فضایی ژرف است که پیکره ها ،اگر بخواهند، می توانند آزادانه در آن جابه جا شوند.

تابلوی تثلیث مقدس، بازگویی زندگی جاویدان در نقاشی های دیواری دوران گوتیک است ولی مازاتچو بر خلاف اسلاف گوتیک اش که نقاشی را با پیکره تراشی مقبره ای تلفیق می کردند، توهمی ژرفنمایانه پدید آورده است که در مقایسه با کار آن ها به مراتب متقاعدکننده تر است.

پیکره ها در فضا اقامت دارند ولی آفریننده ی آن نیستند. اجزای معماری را از آن حذف کنید تا فضای پیکره ها نیز از آن حذف شود. حتی می توان از این هم فراتر رفت و گفت که پرسپکتیو علمی به این نوع خاص معماری، که این همه با معماری گوتیک فرق می کند ، بستگی دارد.

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

نخست می بینیم که تمام خطوط عمود بر سطح تصویر به سوی نقطه ای در پای صلیب و بر سکویی که هبه کنندگان روی آن به زانو افتاده اند همگرایی پیدا می کنند. برای آنکه این نقاشی دیواری را درست ببینیم، باید رو به همین نقطه بایستیم که در تراز عادی چشم و نزدیک به 150سانتی متر بالاتر از کف کلیسا واقع شده است. قد پیکره های داخل اتاقک 150سانتی متر یعنی اندکی کوتاه تر از اندازه ی طبیعی است ، اما هبه کنندگان که به چشم ما نزدیک ترند، تماما به اندازه ی طبیعی ترسیم شده اند. بنابراین ، چارچوب تصور نیز به اندازه ی طبیعی است زیرا بلافاصله در پشت هبه کنندگان قرار دارد. فاصله ی بین ستون های چهارگوشه ی توکار برابر است با دهانه ی طاق گهواره ای ، یعنی 210سانتی متر. محیط هلال واقع بر روی این دهانه 330سانتی متر است. این هلال به وسیله 8قاب بندی صندوقه ای و 9تویزه تقسیم بندی شدهاست. لگر این اطلاعات را در طول طاق گهواره ای اِعمال کنیم متوجه می شویم که ژرفای سطح طاق دار 270سانتی متر است. اکنون می توانیم نقشه ی کامل طبقه ی همکف و سقف را ترسیم کنیم .

تابلوی تثلیث مقدس، بازگویی زندگی جاویدان در نقاشی های دیواری دوران گوتیک است ولی مازاتچو بر خلاف اسلاف گوتیک اش که نقاشی را با پیکره تراشی مقبره ای تلفیق می کردند، توهمی ژرف نمایانه پدید آورده است که در مقایسه با کار آن ها به مراتب متقاعدکننده تر است.

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

در این جا حتی اگر تورفتگی این اتاقک را همچون قلمرویی مجزا تلقی کنیم که بیننده نیز همانند دو هبه کننده ی زانو زده نتواند در آن پای نهد، تغییری در واقعیت ایجاد نمی شود.

فضای منطقی تصویر از راه دیگری نقش تعیین کنده خود را ایفا می کند. از دید مازاتچو ، این فضا به احتمال قوی نمادی از کائنات زیر فرمان حکمت یا منطق پروردگار بوده است. همین دید، خاموشی فضا، حالت آرام مریم عذرا در حال اشاره به صلیب، و عظمت موقرانه ی خدای پدر را در حالی که صلیب را بی هیچ کوششی نگه داشته است، تبیین می کند.

به بیان دقیق تر، هدف انسانگرایی عصر رنسانس نیز همین گونه بود، به طوری که این بار هنرمند را می بینیم که موضعی همانند موضع یک فیلسوف اتخاذ می کند.

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

تحلیل تابلوی تثلیث اثر مازاتچو

پی نوشت:

1- جمله معروف از هلن گاردنر در کتاب هنر در گذر زمان

2- هبه در لغت به معنای انعام، بخشش، هدیه و صدقه است. هبه به معنای بخشیدن مال دارای ارزش بهروری بصورت مجانی به دیگری است. به شخص هبه کننده، واهب می گویند.

3- توصیف جنسن در کتاب تاریخ هنر جهان

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

تاریخ هنر جنسن/ ترجمه محمد تقی فرامرزی

هنر در گذر زمان /هلن گاردنر

تاریخ هنر فردریک هارت

مطالب مرتبط:

میکلانژ نابغه مجسمه ساز

ادوار رنسانس