تبیان، دستیار زندگی
چرا دلار و سکه گران شد؟ تاثیر آن بر پس اندازها و سطح زندگی ما چیست؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارزش ریال و سیاستهای بانک مرکزی


چرا دلار و سکه گران شد؟ تاثیر آن بر پس اندازها و سطح زندگی ما چیست؟

میلیاردر-پول-دلار

این روزها قیمت ارز و طلا به نقل محافل خانوادگی تبدیل شده است. نا بسامانی نرخ ارز که به ویژه در یکی دو هفته اخیر اوج گرفته است ، باعث نگرانی مردم و اقتصاد دانان شده است. مردم عادی که نگران ارزش پس اندازهای خود هستند و می بینند هر روز از ارزش پس انداز ریالی شان کاسته می شود به دنبال راه حلهایی برای حفظ اندک پس انداز خود می باشند. اقتصاددانان نیز نگران از موج فزاینده تورمی در پیش و هم چنین رکود اقتصادی و مشکلات جدی واحدهای تولیدی هستند. در ابتدای سال 1390 ارزش برابری یک دلار به ریال حدود 11000 ریال بود که در روزهای گذشته برخی اوقات رقم 18000 ریال نیز ثبت شد و رقم 16000 ریال عادی شده است که نشانگر کاهش محسوس حدود 50 درصدی ارزش ریال در برابر دلار است.  در دو هفته اخیر نرخ دلار از 13500 ریال با سرعت به بالای 17500 رسید و حال این سوال به وجود می آید که دلیل این آشفتگی ها سریع چیست و چرا در این مدت کوتاه این همه پول ملی ایران بی ارزش شد؟ ما در این نوشتار به دلایل احتمالی این آشفتگی ها می پردازیم

1- خبر تحریم بانک مرکزی و دلارهایی که نمی آیند

اولین خبر مهم که برخی تحلیل گران از آن به عنوان خبر اصلی تحریک کننده بازار  ارز خبر می دهند خبر تصویب و امضای قانون تحریم بانک مرکزی ایران از سوی باراک اوباماست. بر اساس این قانون شرکتها، موسسات و بانکهایی که طرف حساب مالی بانک مرکزی کشورمان هستند مورد مجازات آمریکایی ها قرار می گیرد.

دولت عملا نتوانسته منابع مالی پرداخت مستقیم یارانه ها را که فشار مالی جدی به دولت وارد می کند به صورت کامل تامین نماید و به نظر می رسد از بالارفتن نرخ ارز که خود دولت بزرگترین عرضه کننده آن است  بیشترین سود نصیب دولت می شود

مسلما این مساله تاثیر در بازار ایران خواهد گذاشت اما نکته جالب توجه اینجاست که طبق مفاد این قانون ، از شش ماه دیگر  این برنامه جنبه عملیاتی خواهد یافت و حتی ممکن است بنا به تشخیص رییس جمهور آمریکا به تعویق بیافتد. لذا به نظر می رسد تاثیر این خبر بیشتر از همه روانی بوده باشد و ارتباطی به واقعیتهای بازار مالی ایران ندارد. اما تحریم بانک مرکزی از سوی انگلستان که به نوعی نقش جدی در بازار مالی جهان دارد ، ایجاد محدودیتهای جدی برای ورود ارز از کشورهایی که به آنها نفت می فروشیم مانند هند و ....مسائل مهمی است که در ایجاد این شرایط بی تاثیر نیست.

نرخ ارز

هم چنین در هفته های اخیر شاهد تنش هایی در مبادلات تجاری با امارات بودیم که از موضوع عدم ثبت سفارش در سایت سازمان توسعه تجارت آغاز شد و به عدم گشایش اعتبار اسنادی و سایر مسایل نیز منجر شد. این موضوع هم تاثیر منفی دربازار ارز گذاشت.

2-کسری بودجه دولت و سود تبدیل دلار به ریال

اخبار و گزارشهای اقتصادی حاکی از آن است که دولت با کسر بودجه جدی روبرو است.  دولت عملا نتوانسته منابع مالی پرداخت مستقیم یارانه ها را که فشار مالی جدی به دولت وارد می کند به صورت کامل تامین نماید و به نظر می رسد از بالارفتن نرخ ارز که خود دولت بزرگترین عرضه کننده آن است  بیشترین سود نصیب دولت می شود. در واقع بالارفتن نرخ ارز به دولت این اجازه را می دهد که با قیمت بیشتری دلارهای نفتی خود را بفروشد و از حاصل این فروش کسری بودجه خود را تامین نماید. این احتمال دارد دولت در پایان سال به مقادیر زیادی ریال برای پرداختی های خود نیاز داشته باشد، بنابراین دلارهای خود را با قیمت بالا در بازار عرضه کرده و ریال موجود در بازار را خریداری می کند تا بتواند پرداختی خود در پایان سال را تامین کند، پس عرضه دلار به قیمت بالاتر، می تواند ریال بیشتری نصیب دولت کند البته مسوولین اقتصادی دولت این احتمالها را رد می کنند و معتقدند دولت  در افزایش نرخ ارز نقشی نداشته است. ا

در شرایطی که اقتصاد ایران پس از سال ها، تورم 20 درصدی را تحمل می کرد، سود سپرده ها و بهره های بانکی در حد 12 درصد تثبیت شد و نتیجه طبیعی آن خروج پس اندازها و سازیر شدن آن به بازارهای موازی بود

اما سوال اینجاست که چرا دولت  علی رغم مصاحبه های  رییس قوه مجریه مبنی بر کاهش ارزش دلار و مصاحبه های وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی درباره هشدار برای ورود به بازار ارز و ضرر مردم ، عملا در برابر این افزایش سکوت کرده است؟

چرایی واکنش بانک مرکزی و نرخ ارز

3-پمپاژ نقدینگی به جامعه و سرگردانی پول

یکی از سیاستهای جدی دولت در سالهای اخیر کاهش نرخ سود بانکی است. نرخ سود بانکی که بسیار پایین تر از نرخ تورم بود ، سرمایه گذاران و صاحبان پس انداز را تشویق کرد که پس اندازهای ریز و درشت خود را بانک بیرون بکشند و با استفاده از آنها در بازارهای دیگر از کاهش ارزش آن جلوگیری کنند. در شرایطی که اقتصاد ایران پس از سال ها، تورم 20 درصدی را تحمل می کرد، سود سپرده ها و بهره های بانکی در حد 12 درصد تثبیت شد و نتیجه طبیعی آن خروج پس اندازها و سازیر شدن آن به بازارهای موازی بود.عدم فضای مناسب برای ایجاد کسب و کارهای مولد و کارآفرین و هم چنین شرایط مبهم بازار بورس، باعث شد بازارهایی مانند ارز و سکه از رونق بیشتری برخوردار شود و عدم کشش این بازارها و رواج سفته بازی و رانتخواری زمینه سوء استفاده ها و افزایش نرخ ارز را بوجود آورد.   نکته مهم دیگر پمپاژ مستقیم نقدینگی در چارچوب پرداخت مستقیم یارانه هاست. این طرح که به همراه خود ورود هدفمند نقدینگی به جامعه در هر ماه را به دنبال داشته است در واقع حجم عظیمی از ریال را به جامعه تزریق می کند و هر دانشجوی علم اقتصاد می داند که افزایش بی رویه نقدینگی بدون ایجاد شغل و تولید فقط به تورم و کاهش ارزش پول ملی می انجامد.

حرف آخر

به نظر می رسد اگرچه شوکهای مقطعی تحریم و محدودیت های ارزی در افزایشهای مقطعی نرخ ارز موثر است اما با نگاهی دقیقتر به  وضعیت اقتصادی کشور به نظر می رسد سیاست دولت در اجرای هدفمندی یارانه ها و نیاز به ریال بیشتر برای پرداخت به مردم و هم چنین افزایش سرسام آور نقدینگی به خاطر سیاست های بانکی دولت، زمینه ساز اصلی افزایش نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی شده است.

سیدحسین زرهانی

بخش اقتصاد تبیان