تبیان، دستیار زندگی
این نوشتار با اشاره به اهمیت نقش رسانه در هدایت و شکل گیری افکار عمومی، به بررسی دو واقعه که از طریق تلویزیون پخش شدند، می پردازد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از جنجال قرمزها تا شاهکار خلبان


این نوشتار با اشاره به اهمیت نقش رسانه در هدایت و شکل گیری افکار عمومی، به بررسی دو واقعه که از طریق تلویزیون پخش شدند، می پردازد.

پرسپولیس

درباره رسانه و اهمیت آن سخن بسیار گفته ایم. خصوصا رسانه تصویری که از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مسلما رسانه ای که بیشتر در دسترس عموم افراد جامعه قرار داشته باشد، نقش ارتباطی خود را موثرتر ایفا خواهد کرد. نقش انواع رسانه ها و ابزارهای ارتباطی از قبیل رادیو، مطبوعات و تلویزیون در موارد مختلف، دارای تفاوتهایی است. اما در برخی از موارد حرکت این رسانه ها در امتداد یکدیگر به شکل گیری برخی از مسائل و رویدادها منجر می شود. در این میان تلویزیون از ویژگی سهولت در دسترسی نسبت به سایر موارد مذکور، برخوردار است. به همین دلیل مخاطبین خود را در لایه های مختلف جامعه پیدا کرده و از اعتباری مضاعف برخوردار شده است. این اعتبار مضاعف ناشی از نقشی است که از طرفی در تامین اهداف برنامه سازان عهده دار است و از طرف دیگر می تواند پاسخگوی مطلوبی برای نیازهای انسانی باشد. نیازهایی که نگاه و توجهش به جنبه های متعالی تکنولوژی امروز، یعنی تحقیق و مهارت نیروی انسانی، معطوف شده است.

من، شما و رسانه ملی

با توجه به نکاتی که درباره نقش و اهمیت رسانه گفته شد، قصد داریم در این نوشتار با بررسی دو اتفاق اخیری که در جامعه رخ داده است، به عملکرد رسانه ها و مردم، نگاهی دوباره داشته باشیم.

مقصود از دو واقعه، وقایعی هستند که تقریبا طی دو هفته اخیر، در جامعه ما رخ داده اند و احتمالا اغلب افراد جامعه کمابیش درباره آنها اطلاعاتی دارند. اولین اتفاق مربوط به رفتار غیراخلاقی بازیکنان تیم پرسپولیس است و دومین خبر مربوط به هنرمندی و مهارت خلبان ایرانی است که در حرکتی قابل توجه و استثنایی، موفق شد هواپیمای بوئینگ را بدون بروز آسیب به مسافران و البته بدنه هواپیما، بر زمین بنشاند.

اگر بر روند خبرسازی و عملکرد رسانه ملی نسبت به این وقایع مروری داشته باشید، متوجه خواهید شد که رسانه ملی در کنار سایر رسانه ها، تا چه حد بر نحوه شکل گیری افکار و نگرش مردم، موثر است.

رسانه این قدرت را دارد که از کاهی، کوهی بسازد و یا حادثه ای مهم را در حدی تنزل دهد که کمتر کسی از آن خبردار شود و نسبت به آن عکس العملی داشته باشد

رسانه این قدرت را دارد که از کاهی، کوهی بسازد و یا حادثه ای مهم را در حدی تنزل دهد که کمتر کسی از آن خبردار شود و نسبت به آن عکس العملی داشته باشد. رسانه آنقدر قدرتمند است که می تواند ذهن مخاطبان را در کمترین زمان ممکن، به تسخیر خود درآورد و آنرا به همان سمت و سویی سوق دهد که خود می خواهد. رسانه می تواند بر نوع نگرش،فرهنگ، تفکر و بالاخره نحوه قضاوت افراد تاثیر گذارد. رسانه می تواند با بهره گیری از روش های نامحسوس و ظریف، به تبادل و پذیرش ایدئولوژی مورد نظر خود کمک کند. پس می توانیم باور کنیم که قدرت رسانه در ارائه جهت گیری های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی بسیار مهم و قابل توجه است.

متاسفانه در سالهای اخیر ورزش فوتبال در جامعه ما به حدی مورد توجه و علاقه افراد قرار گرفته که گه گاه تصور می شود دغدغه هایی مهمتر از حقوق یک بازیکن، محل زندگی و یا رفتار بازیکن، نوع اتومبیل و منزل مسکونی اش و گزارش سفرهای خارجی و متن دیالوگ هایش با تک تک افراد، آنچنان مهم است که گویا مهمتر از این موضوع در جامعه وجود ندارد. جالب اینجاست که گذر زمان نشان داده که اتفاقا در سالهای اخیر بیش از آنکه در زمینه فوتبال پیشرفت و درخشش داشته باشیم، مشکلات رفتاری-اخلاقی داشته ایم.

کاپیتان شهبازی

قصد ما این نیست که ورزش فوتبال را کم اهمیت و بی اعتبار معرفی کنیم که مسلما جایگاه و محبوبیت جهانی فوتبال، امری انکار نشدنی است اما آنچه مهم است توجه بیش از حد به یک پدیده و دقت و تمرکز بسیار زیاد بر روی آن است که ممکن است در بسیاری از موارد موجب آسیب شود. الگوسازی و ستاره سازی از برخی بازیکنان فوتبال، آفتها و مشکلات زیادی را ایجاد کرده و می کند.

مشکل اینجاست که رسانه ما در بسیاری از موارد، بیش از اندازه به موضوعی اهمیت می دهد و همین امر موجب بروز حواشی و مشکلاتی می شود که برخی از آنها جبران ناپذیر هستند. به طور مثال بزرگ کردن هر مسئله ای که در ورزش فوتبال رخ می دهد و پرداختن بیش از حد به یک رفتار اشتباه از جانب افرادی که متاسفانه در برخی از موارد به عنوان الگوی جوان ایرانی معرفی شده اند، در حالیکه افرادی عادی هستند که در مواردی خود نیازمند فرهنگ سازی هستند. در واقع سوال اینجاست که چرا رسانه ما به جای بررسی ذره بینی هر حادثه ای در فوتبال، به بررسی این رفتارها از دیدگاه روان شناسی و جامعه شناسی نمی پردازد تا حرکتی اصلاح گرانه و مثبت صورت گیرد؟ آیا صرفا بزرگ کردن یک اشتباه و کش دادن یک حرکت غلط و ناشایست می تواند مشکلات رفتاری افراد جامعه ما را در اقشار و گروه های مختلف، حل کند؟

این یک مسئله است که نقش رسانه در این زمینه بسیار مهم است و همه این وقایع در حالی رخ می دهند که اتفاق مهم دیگری در جامعه ما می افتد که بسیاری از افراد از آن بی خبرند و این بی خبری به دلیل ضعف رسانه ملی در پوشش کامل و همه گیر این خبر است. مقصود، خبر هنرمندی خلبان ایرانی،کاپیتان شهبازی است که هواپیمای بوئینگ را با بیش از 100 مسافر از مسکو، در فرودگاه مهرآباد، بدون باز شدن چرخ جلویی هواپیما، بر زمین نشاند. جالب اینجاست که خبرگزاری های خارجی با شور و حرارت بسیار به انتشار این اقدام منحصر به فرد پرداختند و رسانه ملی بعد از اعلام سایرین، با اختصاص زمانی در حدود 30 ثانیه، از کنار این خبر مهم و غرور انگیز، گذشت.

همه اینها در حالی است که وقتی به مصاحبه یکی از خبرگزاریهای نه چندان مشهور، با کاپیتان شهبازی توجه کردیم به نکات جالبی دست یافتیم که همگی افتخار آمیز و باارزش بودند. اینکه کاپیتان این هواپیما به جای فرود در فرودگاه امام خمینی در مهرآباد بر زمین نشست، چون به این موضوع اندیشیده بود که در صورت بروز سانحه برای نجات مسافران و رساندن انها به بیمارستان، مسیر فرودگاه مهرآباد مناسبتر است و اینکه فرودگاه امام خمینی، بین المللی است و در صورت بروز هر سانحه ای، ممکن است باند فرود بسته شود و هواپیماهای خارجی نتوانند در این فرودگاه بر زمین نشینند و با این اتفاق، به اعتبار خطوط هوایی ایران آسیب می رسد. ...و این حکایت افرادی اندیشمند،دانا، باایمان،شجاع و مقتدر در کشور ماست که متاسفانه در برخی موارد مهجور مانده اند.

سوال اینجاست که چرا رسانه ما به جای بررسی ذره بینی هر حادثه ای در فوتبال، به بررسی این رفتارها از دیدگاه روان شناسی و جامعه شناسی نمی پردازد تا حرکتی اصلاح گرانه و مثبت صورت گیرد؟ آیا صرفا بزرگ کردن یک اشتباه و کش دادن یک حرکت غلط و ناشایست می تواند مشکلات رفتاری افراد جامعه ما را در اقشار و گروه های مختلف، حل کند؟

کلام آخر

تمامی توضیحات و تفاسیری که ارائه شد برای رسیدن به یک نکته بود و آن نکته مهم به عملکرد وخط مشیء رسانه مربوط می شود. وقتی رسانه ملی چنین افرادی را به عنوان مرد شجاعت و اقتدار معرفی نکند و در عوض به نمایش دائمی اخبار و اطلاعات عده ای از فوتبالیست ها بپردازد که الگوبرداری جوانان از آنها، نتایج مطلوبی به دنبال نداشته است، نمی توان انتظاری بیش از آنچه شاهد هستیم،داشته باشیم.

وقتی به جای پررنگ کردن حس غرورمان بابت شاهکار یک خلبان که جان 100 انسان را نجات داده، به پررنگ کردن و پر وبال دادن به رفتار زشت یک بازیکن فوتبال و چند و چون آن می پردازیم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مردم ما به جای اینکه نگران بی آبرویی فوتبال و کشورشان در دنیا باشند، به آبرویی که یک خلبان شجاع برایشان خرید، بیندیشند. نه اینکه آن رفتارهای غیراخلاقی و دون شان، باعث سرافکندگی و آبروریزی نیست، اما می توان از کنار این اخبار گذشت و مجازات و عقوبت آنها را به قانون مربوطه سپرد و در عوض به انتشار اخباری دست زد که احساس اقتدار،سربلندی،شادابی و روسفیدی را برای همه ما به ارمغان بیاورد. این هنر رسانه ملی است که به افکار و نگرش مردم جهت دهد. پس بهتر است این جهت دهی با دقت و توجه بیشتری صورت گیرد.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان