تبیان، دستیار زندگی
راجع به اینکه آیا موافقت پدر شرط است یا نه میان فقها اختلاف است و شاید اکثریت فقها خصوصاً فقهای متأخر موافقت پدر را شرط نمی دانند ولی عده ای هم آن را شرط می دانند. قانون مدنی ما از دسته ی دوم که فتوای آنها مطابق احتیاط است- پیروی کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکم اذن پدر در ازدواج دختر


راجع به اینکه آیا موافقت پدر شرط است یا نه میان فقها اختلاف است و شاید اکثریت فقها خصوصاً فقهای متأخر موافقت پدر را شرط نمی دانند ولی عده ای هم آن را شرط می دانند. قانون مدنی ما از دسته ی دوم که فتوای آنها مطابق احتیاط است- پیروی کرده است.


10 شرط ازدواج سالم
ازدواج در شرع اسلام بر دو قسم است:

1- ازدواج دایم:

و آن ازدواجی است که به محض اجرای عقد رشته همسری برای همیشه برقرار گردید فقط به وسیله طلاق گسیخته می شود و در این ازدواج علاوه بر مهر؛ مرد باید مخارج زندگی زن را مناسب حال و شخصیت او بدهد و لااقل هر چهار شب، یک شب با او همبستر شود زن نمی تواند تقاضای شوهرش را در این باره رد نماید.

2- ازدواج موقت

این ازدواج رابطه ی همسری را برای مدتی محدود و معین به وجود می آورد و همین که مدت سپری شد یا مرد مدت را بخشید؛ بدون طلاق رشته ی همسری گسیخته می گردد.

این ازدواج هیچ یک از احکام نکاح دایم را ندارد مگر آن چه هنگام عقد شرط کرده باشند. نکاح موقت در اسلام تشریع شده و در زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) معمول بود تا اینکه خلیفه دوم به عللی آن را قدغن کرد از این رو اهل سنت آن را جایز نمی دانند ولی شیعه معتقد است که جائز است و آن را یکی از شاهکارهای اسلام می داند زیرا بخش مهمی از نیازمندیهای جامعه را که از راه دیگری منع آن ممکن نیست رفع می کند و بهترین پشتیبان عفت عمومی است.

البته خداوند متعال انسان را آزاد آفریده است و هیچ کس جز ذات اقدس الهی بر انسان ولایت ندارد، مگر آنکه این ولایت از طرف او قرار داده شود. نظیر ولایتی که انبیاء و جانشینان آنان داشته و دارند

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: اگر نکاح موقت منع نمی شد غیر از مردمان شقی و بدبخت کسی زنا نمی کرد.

ولایت عقد:

در شرع اسلام مرد و زن اگر به بلوغ رسیده باشند در اختیار همسر آزاد و مستقل می باشند لکن ولایت دختر و پسر نابالغ و غیررشید به دست پدر است با این معنی که پدر می تواند دختر صغیر خود را به عقد کسی درآورد و برای پسر نابالغ و غیررشید خود زن بگیرد.

البته خداوند متعال انسان را آزاد آفریده است و هیچ کس جز ذات اقدس الهی بر انسان ولایت ندارد، مگر آنکه این ولایت از طرف او قرار داده شود. نظیر ولایتی که انبیاء و جانشینان آنان داشته و دارند.

از طرفی برخی شرایط و ویژگیها در بخشی از انسانها، نیازمندی آنان را به کسی که امورشان را سرپرستی کند و از هستی و سلامت آنان مراقبت نماید اثبات می کند، مانند: شخص دیوانه یا فرزند نابالغ.

بنابراین، از آنجا که تصرف در شئونات او اجازه ای از طرف مالک هستی می خواهد، خدای متعال در این گونه موارد چنین اجاره ای را برای عده ای صادر کرده است و از این رو ولایت این افراد به معنای سرپرستی و حکومت نیست بلکه به معنای اجازه تصرّفاتی در شئونات مولی علیه برای حفظ و بقا و منافع اوست نه بیش تر.

آموزش قبل از ازدواج مخصوص والدین

از سوی دیگر، نسبت به فرزند نابالغ به طور عموم شایسته ترین فرد برای به عهده گرفتن این گونه امور و حفظ و مراقبت از منافع او، پدر است؛ چرا که با حضور او در جامعه و با در نظر گرفتن شرایط و مصالح حال و آینده فرزند، بهتر می تواند تصمیم بگیرد و مسلماً این امر به طور مطلق نیز به پدر واگذار نشده است؛ زیرا آن قید اساسی رعایت مصالح فرزند که تحقق بخش اصل عقلایی عدالت است. این جا می تواند این حکم را مقید سازد ... .

مسأله ی اذن پدر در ازدواج دختر:

مسأله ای که از نظر ولایت پدران بر دختران مطرح است این است که آیا در عقد دوشیزگان که برای اولین بار شوهر می کنند اجازه ی پدر نیز شرط است یا نه؟

از نظر اسلام یکی از اموری که مسلّم است مطلب مربوط به امر ازدواج است:

پسران اگر به سنّ بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند خود اختیاردار خود هستند و کسی حق دخالت ندارد. اما دختران، دختر اگر یک بار شوهر کرده است و اکنون بیوه است قطعاً از لحاظ اینکه کسی حق دخالت در کار او ندارد مانند پسر است؛ و اگر دوشیزه است و اولین بار است که می خواهد با مردی پیمان زناشویی ببندد چطور؟

در اینکه پدر اختیاردار مطلق او نیست و نمی تواند بدون میل و رضای او را به هر کس که دلش می خواهد شوهر بدهد حرفی نیست. اختلافی که میان فقها هست در این جهت است که آیا دوشیزگان حق ندارند بدون آنکه موافقت پدران را جلب کنند ازدواج کنند و یا موافقت پدران به هیچ وجه شرط صحت ازدواج آنها نیست؟ البته یک مطلب دیگر نیز مسلّم و قطعی است که اگر پدران بدون جهت از موافقت با ازدواج دختران خود امتناع کنند حق آنها ساقط می شود و دختران در این صورت به اتفاق همه ی فقهای اسلام در انتخاب شوهر آزادی مطلق دارند.

زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامه اش نخورده است زمزمه های محبت مردان را به سهولت باور می کند. اینجاست که لازم است دختر مرد ناآزموده با پدرش- که از احساسات مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرایط استثنایی برای دختران خیر و سعادت می خواهند- مشورت کند و لزوماً موافقت او را جلب کند

راجع به اینکه آیا موافقت پدر شرط است یا نه میان فقها اختلاف است و شاید اکثریت فقها خصوصاً فقهای متأخر موافقت پدر را شرط نمی دانند ولی عده ای هم آن را شرط می دانند. قانون مدنی ما از دسته ی دوم که فتوای آنها مطابق احتیاط است- پیروی کرده است.

چرا اجازه پدر ؟

فلسفه ی اینکه دوشیزگان لازم است- یا لااقل خوب است- بدون موافقت پدران یا مردی ازدواج نکنند ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد به حساب آمده است و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد به حساب آمده است. اگر به این جهت بود، چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه که بیوه ی شانزده ساله نیازی به موافقت پدر ندارد و دوشیزه ی هجده ساله طبق این قول نیاز دارد. اگر دختر از نظر اسلام در اداره ی کار خودش قاصر است چرا اسلام به دختر بالغ رشید استقلال اقتصادی داده است و معاملات چند صد میلیونی او را صحیح و مستغنی از موافقت پدر یا برادر یا شوهر می داند؟ این مطلب فلسفه ی دیگری دارد.

این مطلب به قصور و عدم رشد عقلی و فکری زن مربوط نیست به گوشه ای از روانشناسی زن و مرد مربوط است. مربوط است به حس شکارچی گری مرد از یک طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر. مرد بنده ی شهوت است و زن اسیر محبت. آنچه مرد را می لغزاند و از پا در می آورد شهوت است و زن به اعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در مقابل شهوت از مرد بیشتر است. اما آن چیزی که زن را از پا در می آورد و اسیر می کند این است که نغمه ی محبت و صفا و وفا و عشق از دهان مردی بشنود. خوش باوری زن در همین جاست.
زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامه اش نخورده است زمزمه های محبت مردان را به سهولت باور می کند. اینجاست که لازم است دختر مرد ناآزموده با پدرش- که از احساسات مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرایط استثنایی برای دختران خیر و سعادت می خواهند- مشورت کند و لزوماً موافقت او را جلب کند. در حقیقت این یک احتیاط و مراقبتی است که قانون برای حفظ زن تجربه نکرده قرار داده است و ناشی از نوعی سوءظن به طبیعت مرد است.

سمیه فیض آبادی

بخش احکام اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.