تبیان، دستیار زندگی
چه کسی روح الله داداشی را کشت؟به دختر دانشجو چاقو زد ؟متجاوزان به نوامیس چه کسانی هستند؟ چه باید کرد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا جامعه ایران ناامن شده ؟


چه کسی روح الله داداشی را کشت؟به دختر دانشجو چاقو زد ؟متجاوزان به نوامیس چه کسانی هستند؟ چه باید کرد؟

داداشی-رضایی نژاد-طلبه-امنیت

این روزها حرف ناامنی و خشونت‌های اتفاق افتاده در جامعه نقل محافل است . رسانه‌ها، روزنامه‌ها و سایت‌های خبری اخبار متعددی از قتل، کودک آزاری و تجاوز را با آب و تاب گزارش می‌کنند.

در این روزها اخبار تکان دهنده‌ای از جنایت‌های مختلف به گوش می‌رسد مثلاً دختری دانشجو که به پیشنهاد دوستی یا ازدواج پاسخ نه می‌دهد توسط پسری و در پل عابر کشته می‌شود؛ قوی‌ترین مرد ایران که توسط چندان جوان کشته می‌شود؛ عده‌ای شرور به یک باغ حمله و زنان را مورد آزار قرار می‌دهند ، چند طلبه برای نهی از منکر چاقو می‌خورند و یا در روز روشن یک جوان محقق و پژوهشگر در قلب پایتخت ترور می‌شود. این اخبار نشان دهنده وضعتی خاص در جامعه ایرانی است . درباره وضعیت فعلی دو رویکرد از سوی مسوولین و رسانه‌ها دنبال می‌شود که هر کدام از رویکردها خطرناک و دچار مشکل هستند و نمی‌توانند در تبیین و حل مسأله های پیش آمده کاری کنند .این دو رویکرد عبارتند از:

1- رویکرد سکوت، کتمان و فرافکنی:

این رویکرد هم چنان بر این تاکید می‌کند که جامعه ما دچار مشکل خاصی نیست. فضای اجتماعی شاد و اخلاقی است و ناامنی خاصی در کشور وجود ندارد. این حوادث نیز یا به خاطر اشتباهات افراد آسیب دیده شکل گرفته و یا توسط رسانه‌ها بزرگنمایی شده است. این رویکرد که اعضا از تریبون‌های رسمی و از سوی مسوولین و سیاستمداران مطرح می‌شود با نکته دیگری همراه است. بر پایه این تحلیل برخی از این حوادث نیز ساخته و پرداخته دشمن خارجی است . متأسفانه مطرح کنندگان این گونه نظریات با فاصله نسبی از واقعیت امروزو آسیب‌های اجتماعی موجود سخن می‌گویند و یا به خاطر برخی مصالح سیاسی و جناحی هم چنان می‌خواهند که برخی اشکالات را نفی کنند.

هر جامعه‌ای با درصدی از جرایم روبرو است و ایران در وضعیت بالاتر این سطح قرار ندارد و حتی خیلی پایین‌تر از این سطح است.شاخص های امنیتی ایران نسبت به اکثر کشورهای همسایه از وضع مطلوبتری برخوردار است.

2- رویکرد غوغا سالاری، سیاه نمایی  و روزنامه نگاری زرد:

در تمام دنیا بخش حوادث از مهم‌ترین بخشها و مطالب نشریات و رسانه‌هاست. افکار عمومی نسبت به جرائم و حوادث حساس بوده و با علاقه آن را دنبال می‌کنند. حتی برخی روزنامه‌ها و مجلات و سایت‌های اینترنتی با تکیه بر حوادث و حواشی موجود در جامعه تولید محتوا می‌کنند و بخش عمده‌ای از مجلات عامه پسند با چنین محتواهایی به حیات خود ادامه می‌دهند. لذا برای جذب مخاطب درشت نمایی ، داستان سازی و افزودن شاخ و برگ به حوادث از اصول کار این گونه رسانه‌هاست. این گونه رسانه‌ها برای ایجاد علاقه مخاطب نیازمند پیدا کردن سوژه‌های جدید است و این گونه حوادث نیز از جدی‌ترین علایق مخاطبان عام است. در جامعه ما با وجود این گونه نشریات که تعدادشان کم هم نیست میل به درشت نمایی این گونه حوادث و افزودن شاخ و برگ زیاد می‌شود. مثلاً بعد از ماجرای تجاوزهای خمینی شهر و کاشمر برخی رسانه‌ها قصه مربوط آزار و اذیت یک معلم در تهران را طرح کردند که بعد از مدت کوتاهی مشخص شد این پرونده برای هفت سال پیش بوده و دادگستری تهران طرح کنندگان این داستان رو مورد پیگرد قرار داد. از سوی دیگر رسانه‌های وابسته به دول غربی نیز با هدف القای فضای ناامنی محض به بازنمایی مجدد این حوادث در رسانه‌های خود می‌کنند.

قتل

دو نکته ای که نباید آن را فراموش کرد

سطح جرائم در ایران:

برای تحلیل جرایم اتفاق افتاده می بایست به این نکته اشاره کرد که طبق شاخص های بین المللی علی رغم اتفاقات پیش آمده ایران در رده بندی بین المللی در رده کشورهای ناامن قرار نمی گیرد. هر جامعه‌ای با درصدی از جرایم روبرو است و ایران در وضعیت بالاتر این سطح قرار ندارد و حتی خیلی پایین‌تر از این سطح است.

شاخص های امنیتی ایران نسبت به اکثر کشورهای همسایه از وضع مطلوبتری برخوردار است. منطقه ای که ایران در آن قرار دارد به علت بی ثباتی سیاسی و اجتماعی زمینه های اجتماعی ناامنی را فراهم می سازد. وضعیت امنیت را در ایران اگر با پاکستان ، عراق و یا افغانستان به عنوان همسایه های ایران مقایسه کرد می توان به این نکته پی برد علی رغم مشکلات موجود ایران نسبت به همسایگان از وضعیت بهتری در برقراری امنیت اجتماعی برخوردار است.

عملکرد قوه قضاییه:

اگرچه همواره به عملکرد قوه قضاییه از سوی مطبوعات نقدهایی وارد می شود و سرعت و قاطعیت احکام آن مورد چون و چرا قرار می گیرد اما به نظر می رسد قوه قضاییه در این ایام قاطعیت و جدیت را در پیگیری این جرایم سرلوحه کار خود قرار داده است و این امر جای خوشحالی است. از طرف دیگر باید توجه داشت پیشگیری از وقوع جرم امری مربوط صرفا به قوه قضاییه و نیروهای انتظامی نیست و تمامی نهاد های ذی ربط می بایست قاطعانه وارد ماجرا شوند.

چه باید کرد؟

در درجه اول پاسخی که می‌توان داد این است که پلیس و نیروی انتظامی و قوه قضاییه باید قاطعانه وارد ماجرا شوند و مجرمین را بازداشت و مجازات کنند. از این منظر به نظر می‌رسد در درجه اول قاتل مهسا ( دختری که به خاطر پاسخ نه کشته شد) ضاربین روحانیون آمر معروف و ناهی از منکر و یا جوان قاتل روح الله داداشی باید دستگیر و مجازات شوند. اما این همه ماجرا نیست. به نظر می‌رسد به جای کتمان ماجرا از سوی مسوولین و خطیبان و یا بزرگنمایی و ایجاد حس ناامنی عمومی از سوی برخی رسانه‌ها به دنبال پاسخ به این سوال بود که چرا میل به جرم میان افراد جامعه افزوده شده است و ترس از مجازات احتمالی کاهش یافته است؟

به نظر می‌رسد بحران آسیب‌های اجتماعی در این وارد مرحله جدیدی شده است. این که افراد به آسانی سلاح سرد حمل کرده و با یک بگو و مگوی خیابانی دست به چاقو می‌برند نشان از سلامت روانی جامعه ندارد.

قوه قضاییه در این ایام قاطعیت و جدیت را در پیگیری این جرایم سرلوحه کار خود قرار داده است و این امر جای خوشحالی است.

این که روابط دختر و پسر از حالت معمول خارج شده و هر روز خبر از آزار و اذیت دختری جوان که البته اعضا خود با پای خود به قربانگاه رفته‌اند نشان از آسیب جدی در روابط انسانی در جامعه ما دارد. قاتلان و متجاوزان اگرچه در این پرونده‌ها مجرم هستند و باید مجازات شوند ،‌ اما از منظر کلان ،این افراد محصول جامعه امروز ایران هستند. اگر چه با مجازات این افراد این پرونده در سطح فردی بسته می‌شود اما زمینه‌های اجتماعی بروز جرم و جنایت در جامعه هم چنان وجود دارد و جوانانی از این دست را به منجلاب سرقت، تجاوز، قتل و یا مواد مخدر می‌کشاند.

باید از نگاه سیاسی به این وضعیت اجتناب کرد .آسیب‌های اجتماعی موجود مربوط به این دولت و آن دولت نیست . باید پذیرفت که بخش‌هایی از جامعه ایران دچار سقوط اخلاقی شده است. هم شهرهای بزرگ ، هم حاشیه شهرها و هم شهرستان‌ها دچار آسیب‌هایی مانند بی احترامی به زنان، کاهش اهمیت خانواده، پاسخ گو نبودن به نیازهای غریزی جوانان ،بیکاری و مواد مخدر با نسبت‌های مختلف شده است. این آسیب‌های روانی و اجتماعی با شعار درمانی و یا کتمان قابل حل نیست. شدت مجازات و فضای کنترل پلیسی نیز راه حل کوتاه مدت است. به نظر می‌رسد می‌بایست مسوولین امر به سرعت گروه متخصصانی از رشته‌های جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، روان شناسی ، علوم سیاسی ، حقوق ، جرم شناسی و ...را مسئول بررسی سریع وضعیت فعلی و ارائه راه حل‌های کوتاه، میان و بلند مدت نمایند و کلیت نظام سیاسی کشور نیز در برنامه‌های خود به انجام این راه حل‌ها اهتمام ورزد.

سید حسین زرهانی

بخش سیاست تبیان