تبیان، دستیار زندگی
حدود پنج ماهی است که طنز سیاسی تبیان را نمی نوشتیم. خیلی دو به شک بودیم که بنویسیم یا نه. اول آنکه دوست نداشتیم صرفا یک مطلب با طنز نصفه و نیمه بنویسیم که مطمئنا خیلی ها اینکار را صدها برابر بیشتر از ما بلدند. اگرچه چند شیوه برای این کار در نظرمان هست اما
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جان مادرتان مشایی را برگردانید!


حدود پنج ماهی است که طنز سیاسی تبیان را نمی نوشتیم. خیلی دو به شک بودیم که بنویسیم یا نه. اول آنکه دوست نداشتیم صرفا یک مطلب با طنز نصفه و نیمه بنویسیم که مطمئنا خیلی ها اینکار را صدها برابر بیشتر از ما بلدند. اگرچه چند شیوه برای این کار در نظرمان هست اما ترجیح می دهیم که خوانندگان عزیز شیوه نگارش مروری بر مطالب هفته را پیشنهاد دهند. منتظر پیشنهادات شما در هفته آینده هستیم.

اما به دلیل اینکه چند وقتی چیزی ننوشته بودیم، فعلا برای اولین مطلب در سال 90 به سراغ این می رویم که ببینیم چه کسی کجاست و به چه کاری مشغول است:

احمدی نژاد

محمود احمدی نژاد:

آقای احمدی نژاددر هفته پیش اصولا خیلی پیدایشان نبود، اگر هم بود مثل همیشه حرفی نزد که از وزیر و وکیل تا بقال سر کوچه مجبور باشد در مورد آن اظهار نظر کند. باز هم خدا خیرش بدهد! البته روایت دیگری هم وجود دارد که ایشان در حال جستجوی زمین هایی هستند که هم بتوان در آن ویلاسازی کرد، هم سیفی جات کاشت و هم میوه! باز هم خدا خیر و برکت بدهد به مسئولین محترم که طوری فکر می کنند که هم مشکل مسکن حل شود، هم مشکل میوه های وارداتی از ناکجا آباد و هم مشکل سبزی خوردن!

اسفندیار رحیم مشایی:

اصولا یک روزنامه نگار اگر سیصدسال هم در مورد سیاستمداران مطلبی ننویسد بازهم اولین مطلبی که می نویسد یاد استاد و طنازی هایش می افتد. اما چه کنیم که ایشان چند صباحی است که دور دوربین و میکروفون را یک خط قرمز کشیده اند و معاندان را اولا تا رو مار و بعد هم در کف گذاشته اند.

بیمارستان ها یک طلبه جوان که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر به شدت مجروح شده و جانش در خطر بود را نپذیرفتند. حالا هم که مادر این طلبه جوان که به حق خیلی شاکی است گفته از خانم وزیر شکایت می کند.

از همینجا قویا پیشنهاد می کنیم که ایشان در تصمیم خود تجدیدنظری کرده و صوتی و تصویری دوباره در انظار حاضر شوند، چون حداقل قبلترها می دانستیم که ایشان در حال نوازش کدام عرصه فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی هستند اما متاسفانه خودمان هم کم کم داریم نگران می شویم که نکند خدای ناکرده یک سمتی، مسئولیتی، ماموریتی، محدودیتی یا چیز دیگری برای حضرتشان اتفاق بیفتد و ما بی خبر باشیم. جان مادرتان به دولت رحم نمی کنید به مملکت رحم کنید، به آن هم رحم نمی کنید به ما خبرنگاران رحم کنید، به خدا ما طاقتش را نداریم حاشیه های ایشان یکهو بعد از دو سه ماه با هم سر برآورد ها! از ما گفتن بود.

علی اکبر صالحی (وزیر امور خارجه):

ایشان با اینکه خیلی با هواپیما این طرف و آن طرف می رود، هنوز سالم و سر حال سرکارشان هستند. جل الخالق!

دستجردی-بهداشت

مرضیه وحید دستجردی (وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی):

مطمئنا اگر یک روز خانم وزیر را از نزدیک ببینم اولین چیزی که از ایشان می پرسم این است که از اول انقدر بد شانس بوده یا این مسئله مربوط به همین یک سال پیش است. بنده خدا آدم دلش برای خانم وزیر می سوزد. هنوز چند ماهی از جنجال رها کردن دو بیمار در بیایان نگذشته بود که این دفعه بیمارستان ها یک طلبه جوان که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر به شدت مجروح شده و جانش در خطر بود را نپذیرفتند. حالا هم که مادر این طلبه جوان که به حق خیلی شاکی است گفته از خانم وزیر شکایت می کند.

از اول که گفتیم وزارت، پوست کلفت می خواهد، حالا باز هم هی بگویید که خانم ها وزیر شوند، نمی شود خانم جان، نمی شود ...

علی نیکزاد (وزیر راه و شهرسازی):

ایشان را می توان به جد اولین وزیر خوشبخت دولت دهم دانست. چرا که به جای اینکه روی هوا و زیر زمین از کار برکنار شود، یک وزارتخانه هم به حیطه مسئولیتش افزوده شد. ایشان در ماه های گذشته با ادغام وزارت راه و وزارت مسکن و شهرسازی و خداحافظی پدر راه ایران، مسئولیت این وزارتخانه ادغام شده را بر عهده گرفتند.

قبلترها می دانستیم که ایشان در حال نوازش کدام عرصه فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی هستند اما متاسفانه خودمان هم کم کم داریم نگران می شویم که نکند خدای ناکرده یک سمتی، مسئولیتی، ماموریتی، محدودیتی یا چیز دیگری برای حضرتشان اتفاق بیفتد و ما بی خبر باشیم.

 کامران دانشجو (وزیر علوم):

ایشان و البته وزارتخانه مطبوعشان دو سه هفته پیش خیلی پیگیر اجرایی کردن طرح تفکیک جنسیتی و به قول دوستان دانشجو، طرح زوج و فرد کردن دانشگاه ها بودند. اما جناب رئیس جمهور علی رغم اینکه وزیر و وکیل و مراجع تقلید و ... به این طرح راضی بودند چنان ضد حالی به وزیر محترم زدند که اصولا در دو هفته گذشته از ایشان هیچ خبری نیست. شدت نامه رئیس جمهور به حدی بوده که فعلا کسی خیلی جرات ندارد دوباره به سراغ آن برود. از ما که گذشته اما خدا را شکر که این اتفاق نیفتاد، وگر نه وزیر محترم راه و شهرسازی هم مجبور می شدند یک ردیف دیوار در خیابان ها و پارک ها و پارکینگ ها و ... شهر بکشند. مگر می شود دختر و پسر از مقطع ابتدایی از هم جدا باشند اما یکهو زمانی که از دانشگاه خارج می شوند در هم وول بخورند! خدا به دور ...

علی آبادی

محمد علی آبادی (سرپرست وزارت نفت):

ایشان فعلا سرپرست وزارت نفت هستند، البته فعلا! چراکه مهم خدمت است حال چه در سازمان تربیت بدنی باشد، چه در شهرداری تهران باشد و چه در وزارت نفت! البته همان طور که از وجنات مهندس پیداست، نیازی نیست که این مسئولیت ها هیچ ربطی به هم داشته باشند. تنها آرزویی که می توانیم برای ایشان داشته باشیم این است که هیجان زده نشوند و مانند سازمان تربیت بدنی سابق سعی نکنند که تمام تلاششان را در جهت خدمت به تیم های حریف به کار برند.

بعد از تحریر: هر کاری کردم دلم نیامد از تبحر جناب مهندس در صحبت کردن به زبان انگلیسی یادی نکنم. چرا که از آن روز خداییش حداقل سوژه خنده دوستان در شبکه های اجتماعی و وبلاگ ها فراهم شده است.

محمد عباسی (سرپرست وزارت ورزش و جوانان):

ایشان فعلا سرپرست شلم شوروا ترین وزارتخانه مملکت هستند. بعید می دانم هنوز خود مجلسی ها هم کاملا متوجه شده باشند که وزیر باید به وضعیت شلوغ و پلوغ جوان ها بپردازد یا وضعیت شیر تو شیر ورزش مملکت را سر و سامان بدهد. در هر صورت تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که برای ایشان صبر فراوان از خداوند بطلبیم.

سید محمد صادقی

بخش سیاست تبیان