تعیین سقف قرارداد؛ این بار در سینما!
باشگاه کاربران: دریافت دستمزدهای کلان از سوی بازیگران سینما مانند بازیکنان فوتبال، مدتی است نقل محافل و رسانهها شده است. از سویی طرفداران دستمزدهای بالا راست میگویند! آخر بندگان خدا وقتی میبینند نسبت دستمزدهای ستارههای هالیوود با حقوق خودشان، آسمان هفتم به زمین است، حق دارند که بگویند مگر ما چه کاری نمیکنیم که هالیوودیها میکنند؟! و از سویی نیز مخالفان حق دارند. چون این پولها که از جیب تهیهکننده خرج نمیشوند! از جیب بیتالمال هزینه میشوند. به خصوص تلویزیونیها که صددرصدش بودجه عمومی کشور است که جیرینگ جیرینگ در جیبهای گشاد بازیگران آماتور و حرفهای سیما، صدا میکند! حالا که برای فوتبال ـ که حال و روزش از سینما هم بدتر است ـ سقف قرارداد گذاشتهاند، متولیان سینما نیز بیایند و با الگوبرداری از ایده درخشان(!) فوتبالیها، برای بازیگر و کارگردان و نویسنده و ...، سقف قرارداد تعیین کنند تا دیگر از این بحثهای خالهزنکی میان اهالی هنر هفتم رخ ندهد که چرا فلانی آنقدر دستمزد میگیرد و من فلانقدر؟!
سرنوشت سینمای ایران جدای از حضور برخی دستهای پنهان در حوزه اکران که به وجود پخشکننده - تهیه کنندگان با نفوذ در سینما ـ مربوط میشود، گاه به حضور و حقوق برخی هنرپیشهها پیوند میخورد. حضوری که سینمای ایران را به شکلی دیگر در سراشیبی سقوط قرار میدهد.
این هنرپیشهها زمانی در سینما نقش تعیینکننده پیدا میکنند که هدف مخاطبان برای رفتن به سینما، دیدار تصویری با هنرپیشگان محبوب باشد تا دیدن یک فیلم خوب. هرچند بعد از آن، آهی میکشند که کاش هنرپیشه محبوبشان در این فیلم بازی نمیکرد و کاش .....!
هر چند تب فروش فیلم در سینمای ایران بر اساس نام هنرپیشه بیشتر از یک هفته طول نمیکشد و پس از آن فیلم مربوطه اگر مطابق با ذائقه مخاطبان نباشد، دچار افت شدید فروش میشود، اما مسلما تهیهکننده این فیلم برای حضور همین هنرپیشه محبوب حاضر شده است تا چند ده میلیون تومان هم هزینه کرده و با وی قرارداد ببندد.
نکته تاسف بار در این زمینه اینکه، یکی از تهیهکنندگان سینمای ایران فیلمنامه را بر اساس هنرپیشههای به اصطلاح "بفروش" سفارش میدهد و خارج از محتوا به این مسأله دامن میزند که هنرپیشه نقش اساسی در سینمای ایران دارد، نه محتوای فیلم!
هرچند کارنامه برخی هنرپیشههای سینمای ایران همچون پرویز پرستویی، نشان از آن دارد که آنها خارج از قاعده مذکور هستند و به هر قیمتی حاضر به بازی در هر فیلمی نیستند و برای هر فیلمی هم دندانگرد نیستند.
شاید ایجاد همین زمینه باعث شود تا عدهای از هنرپیشهها هم از این فرصت سوءاستفاده کرده و حالا که خود را دارای نقش تعیینکننده(!) میداند، رقم چند صد میلیونی هم پیشنهاد دهد.
گاهی شیوه دیگر تهیهکنندهها هم در افزایش دستمزد هنرپیشهها تأثیرگذار است. آن هم زمانی است که برخی تهیهکنندگان دستگاههای دولتی که قصد ایجاد فرصت کار برای کارگردان ناشناخته دارند، از هنرپیشههای معروف دعوت به کار میکنند و مجبور میشوند ناشناخته بودن کارگردان را با افزایش دستمزد فلان هنرپیشه جبران کنند. قاعدتا این قرارداد معیار سایر قراردادهای این هنرپیشه شده تا هزینه تولید فیلمها چند برابر بدین واسطه افزایش یافته و درنهایت محتوا فراموش شود.
اما برخی از سینماداران هم شرط اکران فیلم را حضور فلان هنرپیشه به اصطلاح بفروش میدانند تا زمینه اکران اورژانسی فیلم را فراهم کنند که این رویه نیز باعث میشود تا تهیهکنندگان هم برخی از این هنرپیشهها را به منظور افزایش تضمین اکران فیلم، آن هم به هر قیمتی، برای بازی در فیلم خود دعوت کنند و رقم مذکور را به شیوههای دیگر جبران کنند.
شاید خیلی غیر واقع نباشد که هنرپیشه در سینمای ایران یکی از تعیینکنندهترین افراد در محتوا، اکران، سرمایه و ...باشد. در همین زمینه بایستی عنوان کرد که همیشه هنرپیشهها خود را متعلق به مردم میدانند و مدعی میشوند که برای مردم کار میکنند!
بنابراین جای این سئوال مطرح است که آیا این افراد حاضرند در یک فیلم فرهنگی تأثیر گذار، رقمی پایینتر از رقم عرف خود بگیرند؟!
هرچند کارنامه برخی هنرپیشههای سینمای ایران همچون پرویز پرستویی، نشان از آن دارد که آنها خارج از قاعده مذکور هستند و به هر قیمتی حاضر به بازی در هر فیلمی نیستند و برای هر فیلمی هم دندانگرد نیستند.
گاه افزایش رقم دستمزد هنرپیشهها خارج از پرده سینما اتفاق میافتد و این بار مدیران و تهیهکنندگان تلویزیونی برای افزایش مخاطب سریال، حاضرند دستمزد چند صد میلیونی به این هنرپیشهها بدهند که حتی در چند قسمت محدود یک سریال حضور پیدا کنند! کما اینکه گاه برخی از این هنرپیشهها برای حضور در برنامههای زنده تلویزیونی، برای چند دقیقه حضور چند ده میلیون تومان، طلب میکنند و تلویزیون هم در این زمینه هیچ مشکلی ندارد و ظاهرا با کمال میل هم این هزینهها را پرداخت میکنند!
نگاه به برخی دستمزدها قابل توجه است:
محمدرضا گلزار برای بازی در یک فیلم سینمایی طلب دستمزد یک میلیاردی میکند؛ یکی از بازیگران مطرح سینما دستمزد خود برای بازی در یک سریال تلویزیونی را ماهیانه سی میلیون تومان اعلام میکند. فریبرز عربنیا دستمزد خود برای پنج سال کار در مختارنامه را ششصد میلیون تومان اعلام میکند، دستمزد هدیه تهرانی برای بازی در فیلم سینمایی "هفت دقیقه تا پاییز" 150 میلیون تومان اعلام میشود و ....تقریبا میتوان گفت که کمتر هنرپیشهای را میتوان پیدا کرد که دستمزدش کمتر از 40-50 میلیون تومان برای یک ماه کار باشد! و ظاهرا اداره مالیاتی، مجامع صنفی مرتبط و ... نیز نقشی در کنترل این دستمزدها ندارند!
اظهار نظر برخی هنرمندان درباره رقم دستمزدها نیز خالی از لطف نیست:
سعید راد معتقد است: بازیگری یک حرفه جدی و کامل است. بنگاه خیریه نیست که کسی بخواهد بازیگر را به فقر یا درآمد پایین مجبور کند. ما قواعد بازیگری را فراموش کردهایم و با این وضع هویت سینمای ما رو به نابودی خواهد رفت.
پانتهآ بهرام در این زمینه میگوید: در حرفه بازیگری پیچیدگیها و دشواریهایی هست که از بیرون دیده نمیشود و گاهی نادیده گرفته میشود. برداشت عمومی این است که بازیگری یعنی توانایی خندیدن و گریستن در هر زمان و مکانی. اما روی انرژی و جانی که برای درآوردن نقش خرج میکند نمیتوان قیمت گذاشت.
وی ادامه میدهد: کسانی که داعیه ثروتگریزی و تجملگریزی دارند چرا فقط به بازیگرها پیله میکنند؟ کسی میتواند از یک آدم تازه به دوران رسیده بپرسد که چگونه ظرف دو سال از زیر خط فقر به بالای همه خطوط ثروت رسیدهاند؟ فقط بازیگرها هستند که همه اجازه دارند در زندگی خصوصیشان سرک بکشند و درباره رقم دستمزدشان اظهارنظر کنند؟ آیا دولت میتواند بازرگانها ومغازهدارها را مجبور کند که بیشتر از حد مشخصی، درآمد نداشته باشند؟
منبع: خبرگزاری مهر
باشگاه كاربران تیبان ارسالی از: shilda