تبیان، دستیار زندگی
من دست خودم نیستم!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهندسی من در دست کیست؟
فکر

بخش ارتباطات- در رابطه با جهانی شدن،مدرنیته و فناوری پیچیده ارتباطات، سخن بسیار است. همه ما ممکن است تا حدودی نسبت به این مباحث آشنایی داشته باشیم. اما به واقع دقیقا نمی دانیم که در برابر چنین پدیده های نوظهوری چه باید کرد؟آیا ما مجبور به پذیرش محض هستیم و یا اینکه می توانیم در برابر برخی از این جریانات بایستیم و تنها فردی منفعل و تاثیر پذیر نباشیم؟...به راستی برای واکسینه شدن در برابر این جریانات چه می توان کرد؟

در این میان علاوه بر اینکه باید از افکار و روح و روان خویش مراقبت کنیم، آگاه سازی نسل کودک و نوجوان امری ضروری به نظر می رسد. با توجه به اینکه آینده جامعه در دستان این نسل خواهد بود، بهتر است از امروز برای آگاه سازی و ارائه چشم اندازی مفید و موثر از آینده به فرزندانمان، بکوشیم. آنچه مهم است اینکه اذهان افراد و خصوصا کودکان و نوجوانان را به سمتی ببریم که در برابر وقایع تازه ای که می بینند تنها پذیرنده نباشند و با بهره گیری از شهور و تعقل خویش، با پدیده های مختلف برخورد کنند.از خود بپرسند و نسبت به منشا و ماهیت پدیده های نوظهور امروزی، در جستجوی و یافتن پاسخی  باشند.

بدون شک هیچ یک از ما در زمینه انتخاب زمان تولد،مکان تولد و چگونگی اوضاع اجتماعی که در آن زندگی می کنیم، مختار نبوده ایم. آنچه مشخص است اینکه ما در طبیعت،تاریخ،جامعه و خویشتن خویش، اسیر هستیم. این ها عناصری هستند که هر انسانی در آنها محدود است و به نوعی اسیر آنهاست. اما به جز این 4عنصر چه مواردی هستند که برای ما زنجیرهای اسارت در این دنیا را فراهم کرده اند؟

در چنین شرایطی نمی توان بی بصیرت زیست.چرا که زندگی در حالت تغافل و تحت هدایت مهندسان کلان،نتیجه ای جز مصرف به دنبال ندارد. پس باید برنامه داشت و برای درست زندگی کردن برنامه ریزی کرد

همه این عوامل و عناصری که ما را احاطه کرده اند به نوعی در تعیین و شکل گیری هویت و شخصیت ما موثر هستند.خصوصا در جامعه مدرن امروز، منابع هویت ساز از تعدد و تنوع بالایی برخوردار هستند و هر یک به نوعی در شکل گیری هویت افراد جامعه تاثیر دارند. بنابراین بهتر است نسبت به این منابع، شناخت داشته باشیم.

این یک واقعیت است که مجموعه ای از عوامل بیرونی وجود دارند که ما را تحت نظارت و کنترل دارند و به نوعی ما را مهندسی می کنند و برای ما و کیفیت زندگی ما، برنامه ریزی می کنند و آنرا به سمت و سویی هدایت می کنند که به اهداف مورد نظرشان نزدیک تر باشد. حال این سوال پیش می آید که به واقع چه چیزی و چه کسی به من هویت می دهد؟آیا هر فردی می تواند در چینش پازل شخصیت و هویت خویش، موثر باشد؟

دوستان،خانواده و....تا حدودی در شکل گیری شخصیت موثر هستند. اما در کنار اینها هالیوود و دیزنی،اینترنت و یاهو،عرفان های نوظهور،صنعت تبلیغات،کوکاکولاو...نیز می توانند مهندسانی باشند که کنترل کننده افراد هستند.

مسلما کنترل کننده های از راه دور به مراتب بیش از گذشته در اطراف ما وجود دارند و هر یک به نوعی برای نفوذ به درون ما تلاش می کنند.

دست

اینها کسانی نیستند جز نقاشان قدرت که به دنبال ترسیم نقش اهداف خود بر لوح وجود انسانها هستند. نکته مهم اینجاست که هر یک از ما تا چه حد به این نقاشان، اجازه می دهیم تا به هر وسیله ای بر ما اثر گذارند.

سوال اینجاست که انسان به واقع مقهور است یا آزاد؟

آری!می توان زندگی خود را مهندسی کرد اما چگونگی این مهندسی بسیار مهم است.

این در حالی است که امروز افراد زیادی هستند که مهندسی های کلانی بر بشریت دارند. هرچند این نوع مهندسی همیشه منفی نیست و می تواند مثبت نیز باشد. اما بعد منفی آن پررنگ تر است و بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. به هر حال اینطور به نظر می رسد که این احساس برای قدرت طلبان خوشایند است که بتوانند به نحوی قدرت مهندسی بر سایر افراد را داشته باشند.

در طی تاریخ زندگی بشر همیشه اربابان و مهندسان کوچک و بزرگی وجود داشته اند که هر یک عهده دار حیطه خاصی بوده اند.اربابانی که مهندسی های فوق کلانشان همچنان برای بشریت ادامه دارد.

در چنین شرایطی نمی توان بی بصیرت زیست.چرا که زندگی در حالت تغافل و تحت هدایت مهندسان کلان،نتیجه ای جز مصرف به دنبال ندارد. پس باید برنامه داشت و برای درست زندگی کردن برنامه ریزی کرد.

در دنیا ی امروز نباید منفعل بود و بلکه باید بدانیم و باور داشته باشیم که اگر مهندس خویش نباشیم ناچار به سیطره مهندسان بزرگتر، تن خواهیم داد.

سرعت تغییر و تحول در دنیای فعلی به گونه ای است که همه ما ناچار به پذیرش آن هستیم.

وجود تصوری نادرست و اشتباه از آینده می تواند به داشتن یک زندگی موهوم و بی نتیجه بیانجامد.باید هدف داشت و هدفمند زندگی کرد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تکنولوژی در حال رشد است. این واقعیت قابل انکار نیست که تاکنون هیچ فرهنگی در طول تاریخ با چنین تحولات و تنوعی در سطوح مختلف اجتماعی،فرهنگی و اطلاعاتی مواجه نبوده است

زمانی اینطور گفته شد که برای پذیرش و استفاده از رادیو در جامعه آمریکا ، 40 سال زمان صرف شد ولی کامپیوتر برای یافتن مخاطبان خویش 15 سال زمان برد و بالاخره نکته جالب اینجاست که بالاخره در طول 40 سال، تعداد 50 میلیون آمریکایی جزو استفاده کنندگان از اینترنت بودند.

کارتون

این بدان معناست که جهان با شتابی تصاعدی به جلو می رود. ما در اوج تغییرات در سطح جهانی روبرو هستیم. انسان امروز و دیروز در هیچ وجهی قابل قیاس نیستند.

سرعت تحولات دنیای مدرن قابل کنترل نیست. آنانکه بر همه چیز احاطه دارند با در دست داشتن قدرت و ثروت، هدایت جهانیان را آرزو مندند.

آنچه مهم است اینکه نسبت به پاسخگویی به یک سوال همت کنیم. این سوال که چه آینده ای در انتظار ماست؟این سوال را در ذهن کودکان و نوجوانان پرورش دهیم و آنان را به دنبال یافتن پاسخ تشویق و راهنمایی کنیم.

وجود تصوری نادرست و اشتباه از آینده می تواند به داشتن یک زندگی موهوم و بی نتیجه بیانجامد.باید هدف داشت و هدفمند زندگی کرد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تکنولوژی در حال رشد است. این واقعیت قابل انکار نیست که تاکنون هیچ فرهنگی در طول تاریخ با چنین تحولات و تنوعی در سطوح مختلف اجتماعی،فرهنگی و اطلاعاتی مواجه نبوده است.

به این ترتیب در چنین شرایطی هر کس دانش به روز شده نداشته باشد، قدرت پاسخگویی به آنچه در انتظار اوست را نخواهد داشت.

اگر اهمیت این موضوع برای همه افراد جامعه اثبات شود، به این نتیجه می رسیم که بهتر است یک واحد درسی با عنوان آینده نگری را به دروس فرزندانمان اضافه کنیم تا آنان را نسبت به مهندسی خویش در برابر حال و آینده، آماده سازیم. این اولین گام است و قطعا کارساز و مفید خواهد بود....چنانچه در این مسیر ثابت قدم باشیم

آیا آینده این توان را دارد که ما را در خود ببلعد یا ما می توانیم آنرا در کنترل و اختیار داشته باشیم؟

فاطمه ناظم زاده

گروه جامعه و ارتباطات