تبیان، دستیار زندگی
مباحثی درباره اثر اعمال طلبه در مردم و زیر ذره بین بودن او و بدترین ظلمی که توبه آن پذیرفته نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردم را بی دین نکنیم

(برگرفته از درس اخلاق آیت الله العظمی حسین مظاهری)

  آیت الله مظاهری

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله العظمی مظاهری در مباحث اخلاق خود، ظلم را به چند قِسم، تقسیم کردهاند: (1)

1. ظلم‌ به‌ نفس

‌ در قرآن‌ روی‌ این‌ قِسم، خیلی‌ پا فشاری‌ شده‌ است‌. مانند آیه: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا (2)

استاد مظاهری میفرماید: «فاسق‌ و فاجر به‌ خودش‌ خیلی‌ ظلم‌ می‌كند، آدم‌ تنبل‌ به‌ خودش‌ خیلی‌ ظلم‌ می‌كند، آدم‌ غافل‌ به‌ خودش‌ خیلی‌ ظلم‌ می‌كند، یك‌ كسی‌ كه‌ باید از نظر علم‌ و عمل‌ برسد به‌ جایی‌ كه‌ بهجز خدا نداند جای‌ او بشود اسفل‌ السافلین‌... این‌ خیلی‌ ظلم‌ به‌ خودش‌ است‌؛ كسی‌ كه‌ بتواند با این‌ عمر دنیایی‌ را زنده‌ بكند این‌ عمر را به‌ هدر بدهد، به‌ خواب‌ بدهد، به‌ چیزهای‌ بیجا بدهد، معلوم‌ است‌ به‌ خودش‌ خیلی‌ ظلم‌ كرده‌ است... انصافاً این‌ ظلم‌ به‌ نفس‌ خیلی‌ گناهش‌ بزرگ‌ است‌ و خیلی‌ موجب‌ حسرت‌ و ندامت‌ است‌.»

2. ظلم‌ به‌ خدا

این قسم نیز در قرآن آمده است، مانند آیهی وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَابُنىَ‏َّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ  إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیم (3)

طبق بیان استاد مظاهری، خود شرک به خدا اقسام مختلفی دارد:

الف) شرك‌ از نظر توحید مانند بت پرستی

ب) شرك‌ در عبادت‌ که کمر انسان را میشکند و در بعضی آیات قرآن آمده است. أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَبَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ  إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِین (4) و أَ فَرَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَاهَهُ هَوَاه (5)

ج) شرک در توحید افعالی، یعنی  آدم‌ چشم‌ داشت‌ به‌ غیر خدا داشته‌ باشد كه‌ در سوره‌ یوسف‌ می‌فرماید غالباً چنین‌ است‌! وَ مَا یُؤْمِنُ أَكْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِكُون (6)

از جمله موارد این شرک این است که ما عقلمان‌ را، شعورمان‌ را، مالمان‌ را، ریاستمان‌ را، قدرت و شهرت را، و دیگران‌ را در تأثیر كارمان‌ دخالت‌ بدهیم؛‌ چه‌ كسی‌ بتواند این ها را مبرا باشد؟ ...راستی‌ مرد می‌خواهد.

آیت الله العظمی مظاهری در توضیح بیشتر برای این شرک میفرماید:

مرحوم‌ شیخ‌ در مكاسب‌ - قبل‌ از خیارات‌- یك‌ روایتی‌ نقل‌ می‌كنند... روایت‌ عجیب‌ است:‌ «یك‌ كسی‌ می‌گوید كه‌ من‌ مقروض‌ بودم‌، چشم‌ داشت‌ داشتم‌ به‌ رفیقم‌ كه‌ رفیقم‌ قرض‌ من‌ را ادا كند و پا شدم‌ مسافرت‌ كردم‌ بروم‌ آنجا؛ با یكی‌ از هم‌ مباحثه‌هایم‌ بر خورد كردم‌ كه‌ از شاگردهای‌ امام‌ صادق‌ علیه السلم بود، به‌ من‌ گفت: كجا می‌روی؟‌ گفتم‌: مثلاً فلان‌ دِه‌. برای‌ چه‌ می‌روی‌؟ برای‌ اینكه‌ قرضم‌ را ادا كند. گفت‌: به‌ عزت‌ و جلال‌ خدا، نا امید می‌شوی،‌ برای‌ اینكه‌ من‌ از امام‌ صادق‌(علیه السلام) شنیدم‌: هر كه‌ چشم‌داشت‌ به‌ غیر خدا داشته‌ باشد، خدا به‌ عزت‌ و جلالش‌ قسم‌ خورده‌ است‌ كه‌ امید او را ناامید كند.» این‌ دیگر هم‌ چوب‌ را خورده‌... هم‌ توحیدش‌ را از دست‌ داده‌، هم‌ به‌ جای‌ نمی‌رسد و ... البته‌ مبارزه‌ می‌خواهد، البته‌ رابطه‌ با خدا می‌خواهد، عبادت‌ می‌خواهد كه‌ انسان‌ امید به‌ هیچ‌ كس‌ حتی‌ به‌ خودش‌ نداشته‌ باشد، جز خدا... و اگر هم‌ این‌ نباشد، خدا را ندارد و وقتی‌ خدا را نداشته‌ باشد، هیچ‌ چیز ندارد.

3. ظلم به دین

استاد مظاهری درباره این ظلم میگویند:

...این ظلم از نظر قرآن‌ خیلی‌ بالا است،‌ ظلم‌ به‌ دین:‌ انسان‌ سدّ راه‌ دین‌ شود؛ وجود او مضرّ برای‌ دین باشد؛ گفتار او مضر برای‌ دین‌ باشد؛ حكم‌ او، تقنین‌ او، مضرّ برای‌ دین‌ باشد؛ گفتار او مضرّ برای‌ دین‌ باشد.

...راجع‌ به‌ این‌ سد راه‌ یك‌ آیه‌ در آخر سوره‌ نساء داریم‌...خیلی‌ تهدید آمیز [است]، اطلاق‌ «كفر» برای‌ كسی‌ كه‌ سد راه‌ دین‌ باشد، بر كسی‌ كه‌ وجودش‌ مضرّ برای‌ دین‌ باشد، گفتارش‌، كردارش‌؛ بعد هم‌ اطلاق‌ «ظلم‌« بر او كرده‌ ...

إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ وَ صَدُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ ضَلَالَا  بَعِیدًا* إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ وَ ظَلَمُواْ لَمْ یَكُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِیهَْدِیَهُمْ طَرِیقًا* إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَلِدِینَ فِیهَا أَبَدًا  وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرًا (7)

شاید اینجوری‌ در قرآن‌ كم‌ داشته‌ باشیم‌ كه‌ «لم‌ یكن‌ الله لیغفر لهم‌» این‌ معنایش‌ این‌ است‌ كه‌ دیگر موفق‌ به‌ توبه‌ نمی‌شود و الا اگر توبه‌ كند كه‌ توبه‌اش‌ قبول‌ است؛‌ یعنی‌ موفق‌ به‌ توبه‌ نمی‌شود. این‌، هم‌ كافر است،‌ هم‌ ظالم‌ است‌ دنیایش‌ هم‌ دست‌ عنایت‌ خدا روی‌ سرش‌ نیست‌ (لم‌ یكن‌ الله لیغفر لهم‌) آخرتش‌ هم‌ جهنم‌ (خالدین‌ فیها ابدا)

آیت الله مظاهری درباره مصادیق و مراتب این ظلم میفرماید:

این‌ سد راه‌ می‌دانید مراتب‌ دارد:

یك‌ مرتبه‌اش‌ این‌ است‌ كه‌ انسان‌ نگذارد اسلام‌ پیشرفت‌ كند؛ علیه‌ اسلام‌ كار شكنی‌ بكند؛ در دبستان‌، در دبیرستان‌، در دانشگاه‌ علیه‌ اسلام‌ حرف‌ بزند؛ اسلام‌ را تضعیف‌ كند.

یك‌ مصداقش‌ هم‌ اینكه‌ مردم‌ از نظر عمل‌ به ما طلبه‌ها بد بین‌ بشوند؛ به‌ ما نه‌، به‌ روحانیت‌ نه‌، به‌ اسلام‌. حضرت‌ امام‌ (رضوان‌ الله تعالی‌ علیه)، این‌ ده‌ چهارده‌ سال‌ كه‌ من‌ درس‌ ایشان‌ رفتم‌، همه‌ ساله‌، سالی‌ دو - سه‌ مرتبه‌ در وقتی‌ كه‌ ماها می‌خواستیم‌ متفرق‌ بلاد [شویم]، ایشان‌ می‌فرمودند كه‌ مواظب‌ باشید، هر كجا بروید مردم‌ شما را اسلام‌ می‌دانند، اگر خدای‌ نكرده‌ یك‌ كاری‌ بكنید كه‌ توهین‌ به‌ روحانیت‌ بشود، توهین‌ به‌ اسلام‌ بشود، ایشان‌ می‌فرمودند كه‌ این‌ «ذنب‌ لا یغفر» است‌... بعد می‌فرمودند كه‌ ما راجع‌ به‌ خوراكمان،‌ راجع‌ به‌ مسكنمان،‌ راجع‌ به‌ رفت‌ و شدمان‌، راجع‌ به‌ نشست‌ و برخاست‌ با زنها، راجع‌ به‌ زبانمان،‌ چشم‌ مان،‌ مردم‌ روی‌ همه اینها نظارت‌ دارند و اگر چشم‌ ما مثل‌ چشم‌ چرانها؛ زبان‌ ما مثل‌ مردم‌ لاابالی،‌ ابهت‌ غیبت‌ را از دلها ببریم؛‌ اگر ما در حلال‌ و حرام‌ مثل‌ مردم‌ باشیم‌ و بالاخره‌ اگر ما نیز هم‌دوش‌ با جلسه‌ آنها که غیبت‌ می‌كنند، ما هم‌ بشنویم‌ [و] خودمان‌ هم‌ یكی‌ به‌ آن‌ اضافه‌ كنیم‌؛ معلوم‌ است‌ [که] این‌ سد راه‌ اسلام‌ است‌، معلوم‌ است‌ این‌ ظلم‌ به‌ دین‌ است‌...

امام‌ صادق‌ علیه السلام بارها به‌ طلبه‌هایشان‌ سفارش‌ می‌كردند: «كونوا دعاة الی‌ الله بغیر السنتكم‌» و «كونوا لنا زینا ولا تكونوا علینا شینا»

در مضمون روایتی که استاد مظاهری نقل کردند، روایات متعددی وجود دارد که چند نمونه را میبینیم:

قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِیَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِیَةٌ (8)

عَلَیْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا شَیْناً وَ عَلَیْكُمْ بِطُولِ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ... (9)

كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا شَیْناً (10)

وَ كُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیْهِمْ فَجُرُّوا إِلَیْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ شَرٍّ (11)

مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ كُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْل‏ (12)

استاد مظاهری در ادامه میفرمایند:

ما خیلی‌ باید مواظب‌ رفتارمان‌ و كردارمان‌ [باشیم] بعضی‌ اوقات‌ بچه‌ طلبه‌ها پیش‌ من‌ می‌آیند كه‌ این‌ بابای‌ ما درسش‌ خوب‌ است،‌ منبرش‌ خوب‌ است‌، مقدس‌ هم‌ هست‌، نماز شب‌ هم‌ می‌خواند، اما آخر با مادرمان‌ نمی‌سازد! این‌ چه‌ دینی‌ است‌ كه‌ این‌ طلبه‌ دارد؟ بیخودی‌ به‌ مادرمان‌ بر می‌گردد فحش‌ می‌دهد، داد می‌زند.

...اصلاً آدم‌ می‌بیند این‌ بچه‌ بدبین‌ به‌ دین‌ شده‌ است‌، بد بین‌ به‌ روحانیت‌ شده‌ است‌؛ یكی‌ از بد بینیها كه‌ روی‌ مقدسها دارند همین‌ است‌؛ مقدس‌ است‌، نماز شب‌ می‌خواند، مقید به‌ نماز جماعت‌ است،‌ سر و كار با روحانیت‌ دارد خمس‌ می‌دهد، اما بی‌ انصاف‌ترین‌ افراد است؛‌ اما راستی‌ خشك‌ است،‌ با كلاه‌ شرعی‌ پدر مردم‌ را در می‌آورد؛ رباخوری‌، بی‌ انصافی،‌ زد و بندها؛ این‌ سد راه‌ اسلام‌ است.

... آقای‌ اردكانی‌ یكی‌ از علمای‌ اصفهان‌ بود، خدا رحمتش‌ بكند، می‌گفت‌ كه:‌ من‌ رفتم‌ اتاق‌ یك‌ گبری‌ تا این‌ گبر را درستش‌ بكنم،‌ مسلمانش‌ بكنم‌، اول‌ خیلی‌ با انعطاف‌ آمد جلو؛ روز اول‌ رفتم‌، روز دوم‌ رفتم‌، روز سوم‌ رفتم‌، روز دهم‌ رفتم‌ و این‌ مرتب‌ گوش‌ می‌داد و آخر كار گفت‌: آقا این‌ حرفها كه‌ تو می‌زنی،‌ یا تو دروغ‌ می‌گویی‌ یا این‌ بازار مسلمان‌ نیست!‌ می‌گوید: [در] جوابش‌ گفتم:‌ بازار مسلمان‌ نیست،‌ تو بیا یك‌ مسلمان‌ واقعی‌ بشو.

آیت الله العظمی درباره این که ما طلبهها زیر ذرهبین هستیم میگویند:

ما طلبه‌ها خیلی‌ باید مواظب‌ باشیم؛‌ یك‌ دفعه‌ به‌ شما می‌گفتم،‌ من‌ این‌ عباها كه‌ توی‌ اصفهان‌ بند دارد، این‌ بند را باهاش‌ بازی‌ می‌كردم،‌ همین‌ جوری؛‌ یك‌ كسی‌ بعد توی‌ جلسه‌ آمد به‌ من‌ گفت:‌ «آقا من‌ خیال‌ می‌كردم‌ این‌ عباهای‌ شما چرا بند دارد؟ حالا فهمیدم‌ این‌ محل‌ بازی‌ كردن‌ شما است»‌ و دیدم‌ با بند عبای‌ من‌ و این‌ تسبیح‌های‌ كه‌ ما می‌گردانیم،‌ اینها رویش‌ فكر دارند؛ روی‌ خانه‌ ما، روی‌ زن‌ ما، روی‌ دختر ما، مردم‌ حساب‌ باز می‌كنند؛ به‌ جا هم‌ حساب‌ باز می‌كنند.

مردم را بی دین نکنیم

...روایت‌‌ داریم‌ هفتاد گناه‌ از آنها آمرزیده‌ می‌شود، قبل‌ از آنكه‌ یك‌ گناه‌ از ما آمرزیده‌ بشود. بیخودی‌ كه‌ ما رئیس‌ نشدیم‌، بیخودی‌ كه‌ ما روحانی‌ نشدیم‌، بیخودی‌ كه‌ نرسیدیم‌ به‌ اینجا كه‌ یك‌ ساعت‌ ما را هفتاد سال‌ عبادت‌ باشد.

من‌ هیچ‌ فراموش‌ نمی‌كنم‌: آدمی‌ كه‌ پیش‌ حضرت‌ امام‌ (ره) متهم‌ بود... این‌ می‌خواست‌ برود تبلیغ؛‌ آمد پیش‌ حضرت‌ امام‌ گفت:‌ آقا یك‌ نصیحت‌ به‌ من‌ بكنید، من‌ می‌خواهم‌ بروم‌ تبلیغ‌. امام‌ تبسم‌ كردند، گفتند: تقاضا دارم‌ مردم‌ را بی‌ دین‌ نكن‌ (ما از خیر تو گذشتیم‌، شر نرسان‌)

راستی‌ آدم‌ بعضی‌ اوقات‌ می‌بیند [که] این‌ آدم‌ یك‌ ساعت‌ صحبت‌ می‌كند، همه‌اش‌ نیش‌ است؛‌ اینها مار می‌شود، عقرب‌ می‌شود.

این‌ سخن‌های‌ چو مار و كژدمت‌
مار و كژدم‌ می‌شود گیرد دمت‌

این‌ لاابالی‌گری‌ در سهم‌ امام‌ اینها انسان‌ را به‌ صورت‌ خوك‌ در می‌آوردغ این‌ لاابالی‌ گری‌ در مال‌ مردم‌ آدم‌ را خوك‌ می‌كند؛ مال‌ حرام آدم‌ را خوك‌ می‌كند؛ یك‌ كسی‌ درس‌ نخواند شهریه‌ بگیرد؛ نمی‌شود كه‌ بیخود، از او جواز، از او جواز؛ و این‌ جوازها را جمع‌ كرده‌ برای‌ گرفتن‌ سهم‌ امام؛ این‌ جواز بازی‌ها نمی‌دانم‌ چی‌ است؛‌ ماها می‌دهیم‌ شماها می‌گیرید؛ اینها خیلی‌ حرف‌ دارد، نمی‌شود هم‌ حرفش‌ را زد؛ اگر توی‌ دل‌ بگذاریم‌ دل‌ می‌سوزد؛ اگر به‌ زبان‌ بیاوریم‌ زبان‌ می‌سوزد؛ آدم‌ نمی‌داند چه‌ كار بكند.

ولی‌ علی كلّ‌ حال، باید بدانیم‌ كه‌ مردم‌ روی‌ جزء جزء كارهای‌ ما حساب‌ دارند. مواظب‌ باشید سد راه‌ دین‌ [و موجب] تضعیف‌ اسلام‌ عزیز نباشیم‌.

خدایا به‌ حق‌ امام‌ زمان‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف‌) قسمَت‌ می‌دهیم‌، توفیق‌ ترویج‌ اسلام‌ [را] به‌ همه‌ ما، مخصوصاً به‌ ما عنایت‌ به‌ فرما.

و السلام علیكم‌ و الرحمة الله و بركاته‌

پی نوشت ها:

(1) پایگاه اطلاعرسانی آیةاللهالعظمی مظاهری، درس اخلاق شماره 221، ظلم (با اندکی تغییر در جملهبندی کلمات)

(2) فرقان /27

(3) لقمان/ 13

(4) یس/ 60

(5) جاثیه/ 23

(6) یوسف/ 106

(7) نساء/ 167 تا 169

(8) الکافی، ج2، ص78؛ وسائل‏الشیعة، ج1، ص76؛ وسائل‏الشیعة، ج15، ص246

(9) الكافی، ج2، ص 78

(10) وسائل‏الشیعة، ج1، ص76

(11) وسائل‏الشیعة، ج12، ص8، باب وجوب عشرة الناس حتى العامة

(12) وسائل‏الشیعة، ج12، ص193، باب وجوب حفظ اللسان عما لایجوز من الکلام


فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان